رمان های روانشناختی دستهای از هستند که نویسنده در آن دنبال چیزی فراتر از داستان است. مسائل روانشناختی و خودشناسی در این دست رمانها هدف اصلی نویسندهاند و در واقع داستان وسیلهای میشود برای انتقال مفاهیم روانشناختی مدنظر نویسنده. در ادامه، تعدادی از بهترین رمانهای روانشناختی را معرفی میکنیم. با روانشناس اراک همراه باشید.
اتاق
اتاق برای شما یادآور چه مفهومی است؟ جایی که در آن کار میکنید یا به آرامشی که تمام روز منتظرش بودید، میرسید؟ اتاق برای جک پنجساله تمام دنیا است. چون هیچوقت جای دیگری را ندیده است. از روز اول تولد در این اتاق همراه مادرش بوده. هرچند مادر فضای اتاق را به جایی برای زندگی کردن تبدیل کرده است و زندگی جک به نظر خودش عادی است، اما مادرش خوب میداند که این وضعیت نمیتواند تا ابد ادامه داشته باشد. بنابراین یک روز نقشهی فرارشان را میکشد. برگشتن مادر به زندگی عادی و وارد شدن جک به نوع جدیدی از زندگی که تابهحال تجربهاش نکرده است، شروع فصل جدیدی از مشکلات برای آنها است. اما داناهیو رمان اتاق را بر اساس ماجرای واقعی الیزابت فریتزل نوشت. داستانی نفسگیر که شما را غافلگیر و البته غمگین میکند و زوایای پنهان روح و شخصیت زخمخورده و آسیبدیدهی بیماران را نمایان میکند.
قسمتی از فیلم سینمایی اتاق را در ویدیو زیر میبینیم.
بیمار خاموش
یکی از بخشهای مهم رواندرمانی گفتگو میان مراجع و رواندرمانگر است. به این ترتیب است که پزشک میتواند ریشهی مشکلات را پیدا کند و به فرد کمک کند تا راهحلی برای بهبود حالش داشته باشد. از طرفی حرف زدن دربارهی دردها و زخمهای روح چندان ساده نیست. آلیسیا برنسون دختر هنرمندی که با یک عکاس مد و فشن ازدواج کرده است، ناگهان شوهرش را میکشد. قتل اگرچه پای ثابت خیلی از رمانهای روانشناسی و جنایی است، اما در اینجا اتفاقات بعد از قتل است که داستان را شکل میدهد. وقتی پلیس، آلیسیای گیج و بدحال را بالای سرش شوهرش پیدا میکند، آلیسیا حرفی نمیزند. این سکوت ادامهدار میشود و حل معما را پیچیدهتر میکند. الکس مایکلیدیس رمان را از زبان تئو، رواندرمانگر دادگاه و دفتر خاطرات آلیسیا روایت میکند و از احساساتی صحبت میکند که بنا بر گفتهی پدر علم روانشناسی، فروید، هیچ وقت از بین نمیروند. فقط به شکل زنده مدفون میشوند و یک روز به شیوهای زشتتر سر برمیآورند.
جنایت و مکافات
شاید به نظر برسد که ژانر رمانهای روانشناسی، ژانری جدید در ادبیات دنیا محسوب میشوند، اما نمیتوان یکی از درخشانترین آثار کلاسیک دنیا را فراموش کرد: جنایت و مکافات. رمانی جذاب و نفسگیر از نویسندهی مشهور روسی، داستایفسکی که به پیدا کردن و تحلیل انگیزههای پیچیدهی قتلی عجیب میپردازد. ماجرای خواندنی راسکولنیکف جوان که حتی خودش هم از درک انگیزههایش برای کشتن زن رباخوار عاجز است. بعد از این قتل، بدحالیها و شک و ظنون راسکولنیکف آغاز میشود. تصور میکند همه از راز او خبر دارند و همه به او مشکوکند. این حال او را به جنون میکشاند. اما آیا رستگاری در انتظار او هست؟ داستایفسکی این داستان را بارها نوشت. یکبار به شکل یادداشتهای روزانه شخصیت اصلی؛ سپس به شکل اعتراف او در برابر دادگاه و سرانجام به صورت خاطراتی که او به هنگام آزادی از زندان مینویسد ولی در نهایت داستانش را به روایت ساده سوم شخص مفرد که قالب نهایی رمان است، نوشت.
ویدیو زیر که محصول ED-TED است، معرفی کامل کتاب جنایت و مکافات است.
باشگاه پنج صبحی ها
کتاب باشگاه پنج صبحی ها داستانی خیالی اما الهامبخش است. در این داستان با زندگی یک هنرمند، یک کارآفرین و یک سرمایهدار آشنا میشویم. این افراد هم کدام در زندگی خود مشکلاتی دارند و در تلاش هستند تا با گفتگو با یکدیگر و یافتن راه حل، مشکلاتشان را به نوعی حل کنند.
همانطور که از نام کتاب هم مشخص است، رابین شارما به شما کمک میکند تا سحرخیز شوید. حتما این جمله معروف «سحرخیز باش تا کامروا شوی» را به یاد میآورید. اگر به زندگی نوابغ، غولهای تجارت و افراد موفق هم نگاه کنیم، میبینیم که این افراد هم سحرخیزی را به عنوان یکی از دلایل موفقیتشان بیان میکنند. رابین شارما در کتاب صوتی باشگاه پنج صبحی ها با بیان یک فرمول ساده به مخاطبانش کمک میکند تا صبح زود از خواب بیدار شوند.
سحرخیزی قرار است منبع الهامی برای شما باشد تا روزی که پیش روی خود دارید، با کمک آن برنامهریزی کنید و بچینید. با استفاده از راهکارهایی که در این کتاب و در خلال گفتگوها بیان شده است، شما ابزاری برای خلاقیت پیدا میکنید و در عین حال آرامش را هم به دست میآورید.
بخشی از باشگاه پنج صبحی ها را بشنوید.
دوباره فکر کن
این کتاب با قلم آدام گرنت درباره رویکردهای تجدید نظر است. خیلیها اعتقاد دارند در یک آزمون باید به اولین چیزی که به ذهنشان میرسد، اعتماد کنند. اما گرنت در این کتاب کمک میکند بر ذهن خود مسلط شویم و بتوانیم تشخیص دهیم چه مواقعی با چه رویکردی بر نظر اولیهمان شک کنیم و آن را تغییر دهیم.
این کتاب با گوشزد کردن خیلی از خطاهای ذهنی به مام کمک میکند در زندگی تصمیمگیرندههای بهتری باشیم.
مسئله مرگ و زندگی
مسئله مرگ و زندگی کنایهای است که همیشه در باب اهمیت موضوع به کار میبریم اما اینبار داستان واقعا درباره مرگ و زندگی است. داستان زیبایی که شرح خاطرات جالب زوج درمانگر، اروین یالوم و همسرش مریلین یالوم است و با نگاه به پایان زندگی نوشته شده است.
روانشناسی مادیگرا، شاید همیشه مرگ را نادیده بگیرد و یا سعی کند از آن فرار کند. اما نویسندگان این اثر با شجاعت با مسئله پیری و مرگ که در پی آن میآید مواجه شدهاند و در یادداشتهایی کوتاه زندگی خود را نوشتهاند. زندگی که به این مرحله نزدیک میشود و باید متناسب با آن تغییر کند. این کتاب را باید اثری ممتاز در این زمینه دانست چراکه از نقش پختگی و تجارب انسانی صحبت میکند و دیدگاهی شاید کمی متفاوت از دیدگاه جامعه را به ما بدهد.
زندگی خود را دوباره بیافرینید
نیمه تاریک وجود
همهی ما و باز هم تاکید میکنم همهی ما ضعفهایی داریم. چه آنها را پنهان کنیم و چه نکنیم، آن ضعفها وجود دارند. خیلیها احساسات منفی و ضعفها را پنهان میکنند و نقابی بر صورت خود میزنند. اما دبی فورد اعتقاد دارد این احساسات و ضعفها پنهان شده ما نیمه تاریک وجود ما هستند و ما برای داشتن آرامش و رشد شخصیت باید آنها را به طور دقیق بشناسیم و تحلیلشان کنیم.
دبی فورد در کتاب نیمه تاریک وجود سعی کرده راهکارها و تمرینهایی در این زمینه ارائه کند تا ما با انجام آنها به «یکپارچگی درونی» برسیم. این کتاب در لیست پرفروشهای نیویرکتایمز هم برای چندین هفته قرار گرفته است و یکی از پرطرفدارترین کتابها در زمینه روانشناسی و رشد شخصیت است. برای همین پیشنهاد میکنیم حتما نگاهی به توضیحات بیشتر این کتاب بیاندازید.
خرده عادت ها
خرده عادتها نام کتابی از جیمز کلیر است که در آن درباره تغییرات کوچکی که منجر به نتایج بزرگ میشود، صحبت میکند. در واقع مارک منسن بر خلاف دیگر کتابهای روانشناسی و موفقیت، به ما یاد میدهد سعی کنیم در زندگی قدمهای کوچکی برداریم و کم کم پیشرفت کنیم. در واقع به جای اینکه منتظر یک صبح شنبهای باشیم که کارمان را بدون هیچ عیب و نقصی شروع کنیم، بر اساس ایده «خرده عادتها» باید همین امروز کارمان را با هر عیب و نقصی که دارد، شروع کنیم.
کتاب خرده عادت ها اگر چه بیشتر از اینکه در دسته کتاب های روانشناسی قرار گیرد، در زمینه موفقیت و خودیاری قرار میگیرد، اما با این حال از دسته کتاب های روانشناسی چندان هم دور نیست. چرا که مارک منسن سعی کرده در این کتاب از مباحث روانشناسی هم در بیان ایدهاش و ارائه راهکارها کمک بگیرد.
اگر به موضوعات علاقه دارید، پیشنهاد میکنیم یادداشت «» را هم بخوانید.
بی حد و مرز
متأسفانه دنیایِ ما، محیطی سالم برای مغزمان نیست. پیش از آنکه جیم کوییک، نویسنده کتاب بی حد و مرز نقشهٔ راهِ بیحدومرزشدن را به دستمان بدهد، چهار خائنی را معرفی میکند که توانایی فکرکردن، تمرکز، یادگیری، رشد و انسانبودن را تهدید میکنند. سیلِ اطلاعات دیجیتالی، حواسپرتیِ دیجیتالی، فراموشیِ دیجیتالی و استنتاجِ دیجیتالی.
بله همه این خائنان، دیجیتالی هستند. خائنان دنیای مدرن که سعی دارند مغز ما را تخریب و تبدیل به چیزی غیر قابل استفاده کنند.
این خائنان دیجیتالی با همدستیِ هم توجه، تمرکز، یادگیری و از همه مهمتر توانایی تفکر واقعی را از ما میدزدند؛ وضوحِ ذهنی ما را از بین میبرند که در نهایت به خستگیِ ذهنی، حواسپرتی، ناتوانی در یادگیری آسان و نارضایتی منجر میشود. پیشرفت فناوری در این دوران، هم میتواند به ما کمک کند و هم برایمان آسیبزا باشد؛ البته نحوهٔ استفادهٔ فعلی ما از فناوری در جامعه، نتیجهای نخواهد داشت جز بیماری مسریِ بارِ فکری بیش از حد، فراموشی، حواسپرتی و وابستگی. تازه اینها شروع ماجرا هستند.
جیم کوییک در کتاب بی حد و مرز راههای غلبه بر این چهار خائن را به شما نشان میدهد. کوییک میگوید، رازِ داشتنِ زندگی استثنایی، نامحدودکردن ذهنتان است. او با استفاده از مدلِ بیحدومرز خود، رازِ تحولِ فردی را فاش کرده است. اگر سعی دارید در هر زمینهای به هدفی بهخصوص برسید، ابتدا باید بپرسید: محدودیت کجاست؟ بهاحتمال زیاد در ذهنیت، انگیزه یا روشهای خود محدودیت دارید. پس دلیل هیچکدام از ناتوانیها، کمبود یا قصوری شخصی نیست و برخلاف آنچه معمولاً اعتقاد داریم، موانع پیش پایمان محکم نشدهاند. ما کنترل کامل داریم و هر زمانی میتوانیم بر موانع غلبه کنیم.