اگر بخواهیم نگاه سریعی به ویژگیهای روابط تاریخی دو کشور داشته باشیم نکات زیر کمک کننده است:
۱) زمانی روسیه دروازه تعاملات جامعه روشنفکری ایرانی با تحولات روسیه و نیز تبادلات تجاری و فرهنگی مردم ایران با اروپا بوده و از این بابت پیوندهایی با جامعه و سیاست و حکومت در ایران داشته که الان اگر چه کم اما تاثیراتش همچنان وجود دارد.
۲) وجود نهضت ترجمه متون سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی و پیوند نویسندگان و مترجمین ایرانی هم در این زمینه قابل چشم پوشی نیست.
۳) نقش مردم سرزمینهای جدا شده طبق دو قرارداد ترکمانچای و گلستان که نقش مهمی در تبادلات انسانی و فرهنگی داشته اند و زبان فارسی نیز در این میان نقش آفرینی کرده است و یک پیوستگی فرهنگی هم بین دو جامعه فارغ از حکومتها بوجود آورده است.
به هر صورت روسیه علاوه بر وسعت سرزمینی و نقش بین المللی اش که کمی آسیب دیده اما یک همسایه ویژه ایران در شمال است و مانند هیچیک از همسایگان دیگر ایران نیست. اما روسیه بهعنوان یک بازیگر مهم و لطمه خورده در اثر جنگ اوکراین در سازمانهای منطقهای و بینالمللی دارای تاثیر و حق وتو در شورای امنیت است و در همکاری با رقبای منطقهای و جهانی ایران نیز توانمند است و میتواند نقش آفرینی و سیاستهای ایران را نیز تحت تاثیر قرار دهند. حتی اگر ایران بخواهد فاصله اش را با دو قدرت غربی و شرقی مطابق شعار اصلی انقلاب اسلامی متوازن نگه دارد این تاثیرات داخلی و خارجی روسیه با ایران و جامعه ایرانی وجود دارد، چه رسد به انکه ما نگاه به شرق را هم در دستور کار قرار داده ایم. لذا ما باید از روسها در تعاملات دو جانبه و همکاری در هر سطح تحفظ یا ترسی نداشته باشیم و دستمان باز است که در هر سطحی حتی نظامی و استراتژیک همکاری کنیم.
ولی این رابطه را استراتژیک ندانیم و به روسها به چشم متحد استراتژیک نگاه نکنیم. نیازی هم نیست. زیرا همکاری در هر سطحی بین دو همسایه مسموع است و از منظر بین المللی وجیه است و نیاز به بزرگنمائی و نظریه پردازی غیر واقعی ندارد که نه دنیا قبول میکند و نه مردم ما و نه حتی خود روسها!
از آنجا که ما سیاست خارجی خود را اگر نه در آمریکا ستیزی بلکه در آمریکا گریزی تعریف کرده ایم، روسیه میتواند در تعاملات با غرب و مشخصا با آمریکا از این چند گزینه استفاده کند؛
۱) یا ما را وجه المصالحه منافع ملی خود قرار دهد
۲) یا با کارت ایران با رقبای بین المللی و منطقه ای ایران بازی کند و
۳) افزایش میزان عدم النفع ما در سیاست خارجی در صورت تحقق دو بند یک و دو
۴) وجود تضاد منافع احتمالی در پاره ائی از مسائل منطقه ای و بین المللی بین دو کشور، نباید اجازه بدهیم که روسیه در تعاملات منطقه ای و بین المللی ما موثر و نقش آفرین باشد.
دقت کنیم هماکنون حتی اگر دغدغه های روسیه نسبت به اوکراین را با توجه به درهم تنیدگی های تاریخی، سیاسی، اجتماعی و امنیتی این دو کشور را بپذیریم، روسیه با یک اشتباه محاسبه در نحوه ورود به جنگ با اوکراین، خود را آسیب پذیر کرده است. تسلیحات ناتو را در مرزهای خود اورده و در باتلاقی فرو رفته که با این تحریمها اگر زودتر خود را نجات ندهد هم روند تقویت اقتصاد ملی و توسعه و پیشرفت خود را برای ایفای نقش در معادلات قدرت جهانی از دست خواهد داد.
هم وزن لازم برای بازسازی این لطمه وارده بر قدرت سخت افزاری خود در جنگ را نیز که اگر مزیت نسبی اش بود و همچنین قدرت نرم برای اداره جامعه روسیه به دست نخواهد آورد و از گردونه رقابت جهانی کاملا خارج میگردد.
با چنین کشوری میتوان همکاری همه جانبه داشت و دوست بود اما همه تخم مرغها را حداقل ایران با این ویژگی سیاسی اجتماعی و مزایا و مشکلاتی که دارد نباید در سبد یک کشور و مخصوصا” چنین کشوری قرار دهد. انشاالله!
*منتشر شده در امتداد
۳۱۱۳۱۱