روزی برای عیادت از هوشنگ ظریف فقید در منزل ایشان بودیم و اتفاقا حسن ناهید و عبدالوهاب شهیدی هم بودند؛ سه یاری که سالها نزد یکدیگر کار کرده بودند و اگر قدیمیترین مصاحبههای آنها را هم ببینید از علاقهشان به هم گفتهاند. در آن روز اما این سه یار قدیمی، بارها نام فردی که سالها بود، دیگر در میانشان نبود را به زبان میآوردند و آن فرد کسی نبود جز فرامرز پایور؛ هنرمندی که بسیاری از اهالی موسیقی را گرد هم جمع کرد و زمانه دیگری را در موسیقی رقم زد؛ به قول پری صالحی ـ همسر هوشنگ ظریف ـ «آن زمانها که با استاد پایور کار میکردیم چیز دیگری بود و دیگر تکرار نشد».
در موشنگرافی سیوهشتمین جشنواره موسیقی فجر، بخشی از چهارمضراب «عشاق» اثر زندهیاد فرامرز پایور ـ موسیقیدان، آهنگساز و نوازنده سنتور ـ استفاده شده است. همین امر بهانهای شد تا یادی کنیم از این شاگرد «صبا» که جدا از آثار گرانبهایی که در «گلها» و دنیای موسیقی خلق کرد، شاگردان ارزشمندی چون محمدرضا شجریان را به موسیقی ایرانی هدیه داد.
در ادامه تماشاگر تیزر سی و هشتمین جشنواره موسیقی فجر باشید که در آن از بخشی از چهارمضراب «عشاق» اثر زندهیاد استاد فرامرز پایور استفاده شده است.
به گزارش سرخط نیوز، احمدرضا مویدمحسنی ـ آهنگساز و بازیگر ـ در میانه سالهای ۶۳ و ۶۴ گفتوگویی ویدیویی با فرامرز پایور داشته است که بخشهایی از آن را در ادامه به صورت مکتوب میخوانید:
پایور در ابتدای این گفت وگو خود را اینگونه معرفی میکند: «بنده فرامرز پایور هستم. از ۱۸ سالگی شروع کردم به تحصیل موسیقی از طریق سنتور و خدمت استاد بزرگ موسیقی، استاد ابوالحسن صبا رفتم. به مدت ۱۰ سال نزد ایشان به صورت مداوم کار کردم؛ به طوری که حتی در دوره نظام وظیفه هم همان شب جمعهای که مرخصی داشتم به کلاس درسم میرفتم و فرصتهایی که پیدا میشد تمرین میکردم. بعد از این ۱۰ سال استاد فوت کردند.
پیشتر از ما خواسته بودند که به همراه ایشان نوارهایی پر کنیم و قطعاتی را روی ویولن ایشان بزنیم. این نوارها هم کم و بیش پیش دوستان، علاقهمندان و حتی در رادیو موجود است.
بعد از درگذشت استاد صبا، من به این یادگیری موسیقی ادامه دادم و پیش اساتیدی چون بوعلی خان برومند، عبدالله دوامی، امانوئل ملیک اصلانیان، موسی خان معروفی، و خلاصه هر کدام از هنرمندان قدیمی که میدانستم چیزهایی می دانند و مطالبی از گذشته دارند رفتم و کسب فیض کردم. بعدش هم مشغول شدم به نوازندگی در اداره کل هنرهای زیبا. یک گروهی داشتم که با آن، آهنگهایی میساختم و یا از تصانیف قدیمی که از آقای دوامی یاد گرفته بودم در آن گروه اجرا میکردیم و ضمنا در هنرستان موسیقی و جاهای دیگر تدریس سنتور میکردم.»
در ادامه این گفتوگو از فرامرز پایور سوال میشود که به عقیده او علت پیشرفت نکردن موسیقی ما نسبت به کشورهای همسایه چه بوده است؟ که او چنین توضیح می دهد: «علتش واضح است؛ از این واضحتر هم مگر میشود؟ وضعیت امروز را میبینید. در صورتی که در ممالک دیگر مانند هند یا حتی ممالک عرب زبان هیچگاه موسیقی در جایی متوقف نشده است، همینطور ادامه داشته و جلو آمده. به همین جهت پایه آن محکم شده و ساختمان آن بالا رفته است. ولی موسیقی در کشور ما در مقطعی به کلی قطع شده حتی در تاریخ خواندهام زمانی اگر کسی ساز دستش میگرفته قتلش واجب بوده است. خب در چنین شرایطی چطور میتوان انتظار پیشرفت داشت؟ اینگونه شد که ما در موسیقی عقب ماندیم و یک چیز خیلی ناچیزی در پستوها میبینیم.»
این محقق موسیقی ایرانی حرف هایش را چنین ادامه می دهد: «مسئله دیگر این است که زمانی که موسیقی رسمیت و عمومیت پیدا کرد و از طریق رادیو و تلویزیون برای همه مردم پخش شد، در ابتدا بد نبود و از استادهای موسیقی استفاده میشد؛ ولی بعداً به علت تقاضاهای خیلی زیاد و گسترش شبکههای رادیویی و تلویزیونی که همه خوراک موسیقی میخواستند از موسیقی استفاده کردند. البته با مردمی هم طرف بودیم که قرنها موسیقی نشنیده پس نمیتوانست موسیقی عمیق را درک کند و دولت ها نیز روز به روز برای جلب توجه مردم و کار شخصی خود از موسیقی سبکتر و سطحیتر استفاده کردند که این باعث شد خود به خود آن موسیقی خوبی هم که داشتیم کنار برود و یک چیز بیخود و مزخرف در اذهان مردم باقی بماند.»
پایور سپس با تاکید بر اینکه «موسیقی فقط همین نوع سخیفش نیست که عده ای می شناسند و با آن مخالفت می کنند»، در توضیح حرفش می گوید: البته برای اینکه موسیقی پرورش و رشد پیدا کند به استادان بزرگ موسیقی نیاز است و ما از این نظر فقیر هستیم و با تمام بودجه، سهولت کار و ثبات کار که برای پرورش استادان داشتیم، در مقطعی کم کاری شد. امروز هم استادان بزرگ موسیقی که بتوانند کمکی باشند برای آموزش مردم کم هستند و آنها هم که هستند تا حدی کشیده شدهاند به سمت موسیقی بزمی و تفریحی.»
انتهای پیام