از سفرِ کیسینجر تا سفرِ ماسک، به امید روی کار نیامدن ترامپ
هر دو سفر را میتوان به نوعی در راستای تقویت روابط بین آمریکا و چین و شکستن فضای تنش آلود پدید آمده در دوران ریاست جمهوری ترامپ ارزیابی کرد، اما هرکدام با اهداف و رویکردهای متفاوت. سفر ایلان ماسک بیشتر با انگیزه – ظاهراً شخصی، اما در مجموع مرتبط با منافع هر دو کشور – توسعه فناوری و تجارت میان دو کشور انجام شد در حالی که سفر هنری کیسینجر بیشتر جنبه دیپلماتیک و تاریخی داشت و شاید بتوان آن را یک سفر نمادین برای پاسداشت دستاوردهای دیپلماتیک صلحآمیز و تأکید بیشتر بر اهمیت روابط دوجانبه دو ابرقدرت بزرگ دنیا دانست.
سفر ایلان ماسک، در واقع ادامه منطقی موضعِ قبلی او در مخالفت با تحریمهای تجاری آمریکا علیه چین در دوره دونالد ترامپ است. همان طور که کوین راد، نخست وزیر اسبق استرالیا در کتاب خود با نام «جنگ قابل اجتناب» نوشته است، ایلان ماسک به همراه عده دیگری از جمله رکس تیلرسون وزیر خارجه وقت آمریکا،گری کوهن مدیر شورای اقتصاد ملی و جیمی دیمون از جیپی مورگان چیس، از مخالفان اصلی سیاستهای تجاری ضد چین ترامپ بودهاند.
از این منظر ماسک، که در گذشته به عنوان یکی از منتقدان سیاستهای سختگیرانه ترامپ علیه چین شناخته میشد، با این سفر نشان داد که همچنان بر اهمیت روابط تجاری باز و همکاریهای بینالمللی با پکن تأکید دارد.
در دوره ریاست جمهوری ترامپ، روابط بین آمریکا و چین با تنشهای زیادی مواجه بود، به ویژه در زمینههای تجارت و امنیت. ترامپ اغلب به سیاستهای تجاری چین انتقاد میکرد و نهایتاً با توسل به شعار «جداسازی اقتصادی» هم تعرفههای سنگینی را بر کالاهای چینی وضع کرد و هم برخی از شرکتهای بزرگ فناوری چین از جمله هوآوی را تحریم کرد که منجر به یک جنگ تجاری آشکار بین دو کشور شد. این اقدامات باعث شد که روابط دو کشور به سردی بگراید.
کوین راد در کتاب «جنگ قابل اجتناب» در خصوص رویکرد تهاجمی ترامپ نسبت به چین مینویسد: ترامپ در مبارزات انتخاباتی خود میگفت: “ما چین را به دلیل معاملات بد تجاری خود به کشوری ثروتمند تبدیل کردهایم” و “چین در حال مکیدن و خشک کردن ما است. دارند پول ما را میگیرند. کار ما را میگیرند ما چین را با آنچه از ما بیرون کشیدهاند بازسازی کردهایم. » او به جمعیت طرفدارانش گفت: «ما برتری اقتصادی فوقالعادهای بر چین داریم. ما قدرت فوقالعادهای داریم. و این قدرت تجارت است.»
باوجود این که در بیشتر عمر دولت دموکراتها در رویههای باقی مانده از زمان ترامپ تلطیف محسوسی صورت نگرفته، به نظر میرسد که دموکراتها قصد تشدید این رویه را نیز نداشتهاند. در این میان تلاشهای عقلای دو طرف در هر دو کشور مبنی بر رفع تنشها و از سرگیری و تقویت مناسبات تجاری و دیپلماتیک در جریان بوده است.
از این رو سفرهای انجام شده متقابل سیاستمداران و بازرگانان به دو کشور که در میان آنها دو نمونه کیسینجر و ماسک برجسته شدهاند را میتوان در ادامه همین تلاشها برای بازسازی و تقویت ارتباطات و همکاریها بین دو کشور ارزیابی کرد که شاید نشانهای از یک تغییر رویکرد در سیاست خارجی آمریکا باشد. این تغییرات میتوانند نشاندهنده یک دوره جدید در روابط سیاسی ـ تجاری آمریکا و چین قلمداد شوند که بر همکاری و تعامل بیشتر به جای تنش و جداسازی بیشتر تأکید دارند.
البته همه اینها با این فرض و امید انجام میشود که در انتخابات ریاست جمهوری پیش روی آمریکا مجدداً دونالد ترامپ روی کار نیاید و الا همانطور که کوین راد در کتابش «جنگ قابل اجتناب» بیان کرده، تنشهای سیاسی و تجاری میان دو کشور ممکن است وارد اشکال جدیتر و خطرناکتری شود.
4949