انتخابات آمریکا؛ همچنان در سایه ی فشردگی حداکثری و عدم قطعیت (۲)

عدم قطعیت

«تردستی لاوروف» و ساده‌اندیشی ما

بسمه تعالی

انتخابات آمریکا؛ همچنان در سایه ی فشردگی حداکثری و عدم قطعیت (۲)

پیشتازی های شکننده  و نوبه ای ترامپ و هریس

جامعه دو قطبی – آونگی آمریکا؛ تحت تاثیر چند هزار سرنوشت ساز

چالش های هریس، ترامپ جدید و تحلیل نظرسنجی ها

تاثیر تحولات اخیر خاورمیانه و شکاف های فرهنگی – هویتی / اقتصادی – نظامی بر سرنوشت انتخابات آمریکا

در نخستین یادداشت درباره انتخابات آمریکا که در اسفندماه گذشته منتشر شد، موضوع سلامت فیزیکی و آمادگی ذهنی «بایدن» برای شکست رقیبی چون ترامپ، به عنوان مهمترین نگرانی حزب دموکرات از نامزدی مجدد او بیان شد. او با مناظره ی زودهنگام و طراحی شده ی «سی ان ان»، تحت فشار و انفعال حداکثری قرار گرفت، و با واگذاری نامزدی حزب دموکرات به خانم کامالا هریس، «پلی به نسل جدید» شد و از رقابت ها کنار رفت. اقدامی که طبق نظرسنجی ها مورد استقبال بیش از ۸۰ درصد از طرفداران حزب دموکرات واقع شد، اما ترامپ از آن به عنوان یک کودتا علیه بایدن نام برد.

نامزدی کامالا هریس، جان تازه ای به کمپین دموکرات های گرفتار در کلاف سالخوردگی بایدن بخشید و دلایل جدیدی برای حضور در انتخابات به ویژه در نسل جوان ایجاد کرد.

نقاط قوت و ضعف هریس؛

از دیدگاه جامعه ی آمریکا، سوابق «هریس» از او شخصیتی با رویکردهای رفورمیستی در حوزه ی قضایی معرفی می کند. اصلاح قانون مجازات ها و تخفیف برای جرائم غیر خشن، رویکرد ملایم تر در ارتباط با سقط جنین، مخالفت ولو مشروط با مجازات  اعدام در آمریکا، مخالفت با حمل سلاح، حمایت از حقوق مهاجران، حمایت از تسهیل خدمات اینترنتی برای طبقات کم در آمد، جرم انگاری  تجارت جنسی، حمایت از رای گیری غیر حضوری  و … از این جمله است

در این حال او یک طرفدار مکتب سرمایه داری محسوب می شود که نمی تواند با جریانات چپ از این بابت همدلی چندانی برقرار کند، گرچه خود را طرفدار فرصت های برابر و رسیدگی به طبقه کارگر می داند.  با کاهش مالیات شرکت های ثروتمند مخالفت و از کمپانی های کوچک حمایت می کند. و در موضوع بهداشت و درمان، با شخصیت های سوسیالیستی چون «برنی سندرز» همفکری و همراهی داشته و در جریان انتخابات دادستانی کالیفرنیا در سال ۲۰۱۰ مورد حمایت اتحادیه های کارگری بوده است.

در دورانی که او معاون ریس جمهور بوده، طبیعتا سیاستی مغایر با سیاست خارجی دولت فعلی آمریکا از او شنیده نشده است. در این حال از لابلای مواضع او می توان دریافت که در سیاست خارجی به جریان میانه و تا حدودی چپ دموکرات ها نزدیک تر است. او درگذشته، انضمام جزایر کریمه به روسیه را محکوم و حمله روسیه به اوکراین را جنایت علیه بشریت دانست. جنگ تجاری ترامپ با چین را رد، اما نسبت به سیاست های حقوق بشری چین انتقاد داشت. او از برجام حمایت داشته و منتقد ترور «شهید سلیمانی» بود و خواهان بازنگری اختیارات رئیس جمهور در اعلام جنگ بدون دریافت نظر کنگره بوده است. او گرچه همچون غالب سیاستمداران و حاکمان آمریکایی حامی سنتی اسرائیل تلقی می شود و ارتباطی قوی و نزدیک با جامعه یهودی آمریکا دارد و همسرش نیز یهودی است، در این حال دختر خوانده اش به کمپین حمایت از مردم غزه پیوست و خود هریس نیز اخیرا در موضعی البته دیرهنگام و کم اثر بر ضرورت آتش بس در غزه برای رفع گرسنگی و کاهش آلام بی گناهان تاکید کرد. او طرفدار کنار کشیدن آمریکا از ائتلاف عربستان در حمله به یمن و منتقد «بن سلمان» در جریان کشته شدن «جمال خاشقچی» بوده  و  بازنگری بنیادی رابطه با عربستان را ضروری می دانست، گرچه بعدا چیزی از او شنیده نشد. در ارتباط با سوریه نیز از اسد به عنوان جنایتکار جنگی و دیکتاتور یاد کرده است.

برخی منتقدان هریس، عملکرد او در دوران معاونت ریاست جمهوری را عملکردی کم تاثیر، و شخصیت و توان کار اداری او را ضعیف دانسته اند. آنها معتقدند او در شرایط غیر قابل پیش بینی قدرت تصمیم گیری های قوی ندارد و نمی تواند بین عملگرایی با حفظ اصول تناسب برقرار کند.  اما مدافعان او بر این باورند که او به عنوان نخستین زن معاون رییس جمهور، و به عنوان یک سیاه پوست، آسیایی – آمریکایی در این سمت، بیش از حد زیر ذره بین جنسیت زده و نژاد زده ی برخی رسانه ها بوده و معاونان پیشین رئیس  جمهور نیز تمایزی با او نداشته اند به ویژه که او مجبور بوده، وقت فراوانی را اختصاص به حضور در سنا برای تساوی شکنی در آراء اختصاص دهد.

بایدن – هریس؛

 هریس در جریان رقابت های درون حزبی سال ۲۰۱۹،  در یک مناظره ی درون حزبی و انتقاداتی که به بایدن وارد کرد، درخشید. او آن زمان در جذب کمک برای کمپین خود ناتوان نشان داد و مجبور به کناره گیری از رقابت ها شد.  با این حال، بایدن او را به عنوان معاون رئیس جمهور معرفی کرد و از یک نماینده سنا به معاونت ریس جمهور ارتقا یافت. این نوع ارتقاء سریع برای یک عضو حزب دموکرات، تا حدی فوق تصور انگاشته می شود. اینک نیز با حمایت بایدن و اوباما و بسیاری دیگر از شخصیت های مطرح حزب، ناگهان تمام اضلاع حزب دموکرات، پشت سر او قرار گرفته اند و در صورت پیروزی در انتخابات، می تواند  پس از پیروزی اوباما که اینک پدرخوانده و نماد هویت دموکرات ها محسوب می شود، یک تحول بزرگ جدید هویتی برای حزب دموکرات باشد.

هریس –  جاش شاپیرو؟

«جاش شاپیرو» به عنوان یکی از گزینه های احتمالی معاونت هریس مطرح شده است. حمایت «جاش شاپیرو» از دو جهت  برای هریس اهمیت دارد. او که خود می تواند کاندیدای ریاست جمهوری دموکرات ها درآینده باشد، از قدرت بیان و نفوذ  در حزب دموکرات برخوردار است. نکته ی دیگر آن است که ایالت پنسیلوانیا که او فرماندار آن است، از ایالت های چرخشی آمریکا در انتخابات است و تضمین رای آن  برای دموکرات ها بسیار مهم تلقی می شود. اما، از سوی دیگر او یک «یهودی» است که خود را علنا یک صهیونیست می داند. او نسبت به اعتراضات دانشگاه ها در جریان جنایات اسارئیل موضع مناسبی نداشته  و از حامیان برخورد گارد ملی با اعتراضات دانشجویان بوده است. رویکردهای او نه حمایت از یهودیت که ضدیت با فلسطینیان ارزیابی شده و این مواضع، نگرانی گروه های حامی فلسطین را برانگیخته است. از این روی درباره ی احتمال معاونت او برای هریس چالش هایی درگرفته است.

رقابت با ترامپ:

ترامپ شخصیتی شناخته شده با طیفی از مواضع رادیکال در حوزه ی سیاست خارجی و داخلی است. ادبیات تهاجمی، شخصیت جنجالی و درگیرانه با تصمیمات ناگهانی و ضد ساختاری ویژگی اوست. تجربه ی ۴ ساله ی ریاست جمهوری، شکست در انتخابات پیشین، مناظره ی موفق با بایدن  و ترور او را به بزرگترین شانس جمهوری خواهان و بزرگترین نگرانی حزب دموکرات تبدیل ساخته و رقابت با او را بیش از هر زمان دشوار ساخته است. ابعاد منفی شخصیت او  به ویژه موضوع روابط با پورن استارها و … نیز قبلا مطرح شده و در رقابت انتخاباتی واجد نکته ی تازه ای تلقی نمی شود. پرونده های قضایی او نیز تقریبا همه یا به مصونیت او انجامیده  و یا تا پایان انتخابات کنار گذاشته شده است.

مهمترین شعار کمپین ترامپ « عظمت را دوباره به آمریکا بر می گردانیم»  و مهمترین محورهای کمپین ترامپ در سیاست خارجی و اقتصاد جهانی همان اولویت دادن به آمریکا (اول آمریکا)  و است. او مدعی شده اگر به قدرت برسد، در ۲۴ ساعت جنگ روسیه و اوکراین را به انتها خواهد رساند و از پرداخت بیلیونها دلار به اوکراین انتقاد دارد. او قائل به انقلاب در «ناتو» با کاستن از سهم مالی آمریکا و افزایش سهم اروپا است.  در اقتصاد جهانی از دامن زدن به جنگ های اقتصادی بیمی ندارد و گفته است است در صورت پیروزی به همه واردات به آمریکا مستلزم پرداخت ۱۰ درصد مالیات خواهند بود. همه ی این موارد مورد علاقه ی جمهوری خواهان و مردمی است که منافع خود را مقدم بر معیارهای دیگر می دانند.

اما در سیاست داخلی او قدری سیاست های رادیکال گذشته ی خود را تعدیل کرده است. از جمله در موضوع سقط جنین، بهداشت و درمان، و حقوق اقلیت ها. همه این موارد در سیاست خارجی و داخلی کار رقیب ترامپ را دشوار تر می سازد.

در این حال برنامه او در حوزه ی آموزش بسیار رادیکال است و می تواند پاشنه ی آشیل کمپین او باشد. او مدعی است، نظام دانشگاهی توسط مارکسیست ها اشغال شده و باید اصلاح شود و در حالی که باید پایگاه تبلیغ تمدن غرب باشد، پایگاه تنوع و تکثر شده است. او خواهان تحول اساسی در شیوه ی انتخاب مدیران مدارس و در اندیشه لغو استخدام دائمی معلمان است. او از حمل سلاح توسط معلمان و گماردن گارد مسلح برای مدارس دفاع می کند. این رویکردها می تواند همچنان بخش عظیمی از جامعه دانشگاهی و جوانان را علیه او نگران ساخته و بشوراند.

در حوزه ی محیط زیست نیز، او به شدت حامی استفاده از سوخت های فسیلی است و سابقه طولانی و مستمری در دروغ دانستن نقش انسان در بحران های آب و هوایی  دارد، و سیاست روشنی در حوزه ی کنترل بحران های زیست محیطی داخلی و جهانی ندارد.

جامعه دو قطبی – آونگی آمریکا؛ چند هزار سرنوشت ساز

چنان که مخاطبان محترم مستحضرند، نظام انتخاباتی آمریکا، نظامی الکترال است که رای ملی ملاک تعیین رئیس جمهور نیست و تعداد رای «الکترال» ملاک عمل است و کسی پیروز است که بتواند حداقل ۲۱۶ رای الکترال را کسب کند. یعنی ممکن است نظیر انتخابات ۲۰۱۶، رای ملی کاندیدای شکست خورده ( هیلاری کلینتون) از رای کاندیدای پیروز ( ترامپ) بیشتر باشد.

در این کشور،  عموما  ۳۸ تا ۴۰  ایالت به طور سنتی بین دو قطب جمهوری خواهان و دموکرات ها، تقسیم می شوند و ۹ تا ۱۰ ایالت به عنوان ایالت های چرخشی شناخته می شوند، که سرنوشت انتخابات به این ایالت ها وابسته است. در این ایالت ها نیز بخش اعظم جامعه ی سیاسی بین دو قطب دموکرات و جمهوری خواه تقسیم می شوند و صرفا چندین هزار رای در هر ایالت، سرنوشت آراء الکترال در آن ایالت را روشن می سازد و در حقیقت این که عقربه یا آونگ این چند هزار تن به کدام سو میل کند یا بایستد، سرنوشت رئیس جمهور آمریکا را تعیین خواهد ساخت.  ایالت های ویسکانسین، پنسیلوانیا،آریزونا، جورجیا، ویرجینیا، فلوریدا، میشیگان، نوادا، کلرادو و کارولینای شمالی از جمله رقابتی ترین ایالت ها هستند. در دوره های اخیر،  جنبش های  «چپ»، «پروگرسیو» و جنبش هایی نظیر « وُوْک » متشکل از مهاجران، رنگین پوستان، طرفداران حقوق زنان، اقلیت ها، مسلمانان، حاشیه نشینان شهرها و کارگران سهم عمده ای در تعیین وضعیت آونگ ایالت های رقابتی و در حقیقت در تعیین وضعیت انتخابات ریاست جمهوری پیدا کرده اند.

 نظرسنجی ها؛

با این مقدمه، نظر سنجی مهمی که می تواند، گویای نتیجه انتخابات آتی آمریکا باشد، نظر سنجی در ایالت های چرخشی است و نظر سنجی های ملی را نمی توان ملاک قطعی دانست، اما می توانند تا حدی به عنوان یک شاخص مد نظر قرار گیرند.  

در نظرسنجی مهمی که بلومبرگ در ۳۱ جولای  منتشر کرده، در چهار ایالت آریزونا، میشیگان، نوادا و ویسکانسین از  ایالت های چرخشی که نقشی تعیین کننده دارند،  خانم هریس از ترامپ پیش افتاده و در دو ایالت کارولینای شمالی و جورجیا، ترامپ پیشتاز است و پنسیلوانیا وضعیت متغیری دارد. در این حال می دانیم تعداد آراء الکترال ایالت های چرخشی یکسان نیست و مثلا ایالتی نظیر فلوریدا ۳۰ رای و پنسیلوانیا ۱۹ رای اما ایالت  آریزونا ۱۱ رای و ایالت ویسکانسین تنها  ۱۰ رای الکترال دارند.

 در سطح ملی نیز در چهار نظرسنجی از پنج نظرسنجی مهم از جمله نظرسنجی های «اکونومیست»، «رویترز / اپسوس»، «مورنینگ کانسولت» و نظر سنجی «ردفیلد»،  مجموعا خانم هریس از آقای ترامپ حدود یک و نیم درصد پیش افتاده است. اما چنان که مشاهده می کنیم فاصله ها بسیار نزدیک و در محدوده ی خطای نظرسنجی هاست. از این رو در جمع بندی مجموع نظرسنجی ها، از دیدگاه فایننشال تایمز اگر امروز  ( شنبه سوم آگوست) انتخابات برگزار شود، ترامپ نسبت به هریس از مجموع آراء الکترال ۲۱۹ به ۲۱۵ پیش است و بقیه ایالت ها هنوز رای قطعی ندارد.

موضوع مهم رضایت و عدم رضایت از عملکردها؛

در میان نظرسنجی های ملی، تجربه نگارنده، میزان رضایت  و عدم رضایت مردم از علمکرد کاندیداها را از ملاک های مهم در تحلیل روند انتخابات آمریکا می داند. تازه ترین نظرسنجی از میزان رضایت مردم آمریکا از کامالا هریس نشان می دهد که در محدوده ی ۲۱ جولای (روز کناره گیری بایدن)، حدود ۳۸  درصد مردم آمریکا از عملکرد او رضایت داشته و حدود ۵۲ و نیم درصد نیز ناراضی بوده اند. این میزان برای ترامپ در همان روز حدود ۴۳  درصد رضایت و حدود ۵۲ و نیم درصد عدم رضایت بوده است.

اگر به وضعیت این نمودار در ابتدای سال جاری میلادی رجوع کنیم در می یابیم وضعیت ترامپ از نظر رضایت و عدم رضایت مردم آمریکا در هفت ماه گذشته تفاوت عمده ای نداشته است و تقریبا وضعیت ثابتی را تاکنون طی نموده است و داستان ترور ترامپ نیز در افکار عمومی آمریکا تفاوت خاصی ایجاد نکرده است. اما نمودار رضایت و عدم رضایت از خانم کامالا هریس تغییرات مهمی را نشان می دهد.  رضایت از او در روز اول آگوست ( دو روز پیش) سه واحد بهبود یافته و به ۴۲ درصد رسیده است که البته هنوز نزدیک به یک و نیم درصد کمتر از ترامپ است. در این حال عدم رضایت از او در ژانویه حدود ۵۵ درصد بوده است که در شرایط فعلی به  ۴۹ و نیم درصد رسیده است. این بهبود معنی دار در عدم رضایت نکته ی بسیار مهمی است که می تواند نشان دهنده کاهش جدی در رای منفی او باشد. خواننده هوشمند می داند که در رقابت های سنگین، کمتر بودن رای منفی می تواند، نقشی تاثیر گذار در نتیجه نهایی داشته باشد. از سوی دیگر پایین بودن رضایت مردم از هر دو کاندیدا و نزدیک بودن عدد آن به یکدیگر، نشان دهنده ی آن است که مردم هنوز تصمیم نهایی خود را نگرفته اند و ۹۰ روز پیش روی بسیار مهم است و برنامه ها و عملکرد هر یک از کاندیداها می تواند در تصمیم مردم نقشی تعیین کننده داشته باشد.

چالش های هریس؛

در انتخابات سال ۲۰۲۰، حزب دموکرات با شرایط مناسب تری روبرو بود. مردم آمریکا در معرض انتخاب نامزدی که چهارسال در قدرت بود (ترامپ) و دیگری که می توانست صرفا انتقاد کند (بایدن) قرار گرفته بودند. اما در این انتخابات، شرایط متفاوت است. حالا در ۲۰۲۴ ترامپ ادبیات انتقادی دارد و حزب دموکرات باید از عملکرد چهارساله گذشته ی خود دفاع کند. عملکردی که چندان هم درخشان نبوده است و بخشی از وعده ها را عملیاتی نکرده است و «کامالا هریس» نیز نمی تواند به آسانی از پذیرش کاستی ها شانه خالی کند چرا که بخشی از سیستم بوده است.

کامالا هریس جایی اظهار داشته حتی اگر نتواند کنگره را قانع کند، در موضوع سلاح، مهاجرت، سقط جنین، بهداشت و درمان، کنگره را «بای پس» خواهد کرد. این مواضع می تواند تاثیر مثبتی در آراء مهاجران، رنگین پوستان، مسلمانان، طرفداران حقوق زنان و روشنفکران داشته باشد. اما تنها دو ماه به انتخابات ریاست جمهوری متقاعد کردن مردم برای مشارکت حداکثری که برای دموکرات ها مناسب تر است و جدا کردن حساب هریس از کاستی ها و وعده های عملی نشده چندان ساده نیست.

 مردم آمریکا تاکنون هرگز به یک زن آن هم رنگین پوست برای ریاست جمهوری، اعتماد نکرده اند و این می تواند هم به نفع کامالا هریس و هم به زیان او باشد. طبق یک نظرسنجی که در نشریه «فوربز» منتشر شده، ۳۱ درصد مردم معتقدند زن بودن هریس به نفع او در انتخابات است، ۳۳ درصد آن را واجد پیامدهای منفی می دانند و ۳۴ درصد معتقدند جنسیت او تاثیری بر نتیجه انتخابات ندارد.

البته زن بودن او و رنگین پوست بودن او می تواند تا حدی در جذب زنان حاشیه شهر که معمولا به ترامپ رای می دهند و جذب سیاه پوستان که در ایالت های چرخشی رایشان مهم است، نقش آفرینی کند. اما رای کارگران سفید نکته ی مهمی است که با توجه به سیاه پوست بودن او باید مد نظر قرار گیرد. او حمایت هایی از طبقات کارگر در کالیفرنیا داشته است، اما این که بتواند طبقات کارگر سفید که سالهای طولانی است از دموکرات ها بریده اند را به کمپین بازگرداند، نیازمند اعتماد آفرینی و برنامه روشن و عملی است.  در دوران بایدن به زیرساخت های اقتصادی تا حدی توجه شده، اما در زندگی کارگران تغییر محسوسی ایجاد نشده است. برخی رسانه های آمریکایی بر این باورند که در این شرایط، هریس به دشواری می تواند مردم را قانع کند که واقعا  زندگیشان را بهتر خواهد ساخت.

عقبه ی نژادی هریس از دیگر نکاتی است که دستآویز چالش با او شده است. مادر او هندی و پدر او جامائیکایی است. در جامعه آمریکا مکررا دیده شده است «دیگر پنداری» یا « بیگانه انگاری» رقبا دست مایه ی رقابت های انتخاباتی بوده است. در سال ۲۰۰۸ موضوع اصالت آمریکایی اوباما و این که اساسا در آمریکا متولد شده است مدت ها مورد بحث بود و تلاش بخشی از کمپین مخالف او این بود که به مردم آمریکا القا کند، اوباما آمریکایی نیست و یک فرد بیگانه با پیشینه و فرهنگ آمریکا است. همین چند روز پیش شاهد بودیم که ترامپ، عقبه ی نژادی، تبار هندی و حتی رنگ پوست هریس را مورد استهزاء و پرسش قرار داد و تلاش کرد رویکرد «بیگانه انگاری» را نسبت به هریس تقویت کند و بخشی از جامعه آمریکا را نگران سازد.

هریس  در سخنرانی مکتوب، قوی اما در سخنرانی های معمولی چندان قوی نبوده است و برخی منتقدانش می گویند او گاهی «ملغمه و سالادی از کلمات» را ارایه می دهد که دریافت معنی اش دشوار است. با این همه در نخستین سخنرانی پس از کناره گرفتن بایدن، نسبتا قوی ظاهر شد و یک نظر سنجی رویترز / ایپسوس می گوید بیش از ۵۳ درصد پاسخگویان او را دارای ذهنیتی مسلط و موثر در برخورد با چالش ها می دانند.  در این حال مناظره با ترامپ که شخصیتی ماجراجو، جنجالی، تا حدی هتاک و ضد زن دارد، دشواری های خاص خود را خواهد داشت. و البته این دشواری برای ترامپ معترض  به بسیاری از موازین حقوقی نیز هست که با فردی روبرو می شود که ادبیات حقوقی مسلطی دارد.

تاثیر دوگانه ی «فرهنگی – هویتی» یا «اقتصادی – نظامی»

در چنین شرایطی به نظر می رسد، نقطه ی قوت کامالا هریس، در ارائه ی پیام های هویتی و حقوقی  و اجتماعی است، تا پیام های اقتصادی و نظامی، آنجا که نقطه قوت ترامپ است. گرچه او می تواند وعده به ثمر نشستن طرح های زیربنایی و آثار مثبت  تورم کنترل شده  را بدهد و به نوعی در طبقات متوسط به پایین اطمینان هایی ایجاد کند و طرح های حمایتی نظیر  بخشش وام های دانشجویی بایدن یا طرح بیمه درمانی اوباما را توسعه دهد.  نکته ی دیگر آن است که فضای پس از ترور ترامپ تفاوت چندانی با پیش از ترور او در جلب نظر مخالفان ترامپ نداشته و اگر فضا فرهنگی – هویتی بماند و روندهای اقتصادی آمریکا رو به بهبود باشد، چه بسا تب فعلی ترامپ فرو افتد و شانس خانم هریس از آنچه هست، بالاتر رود.

البته موضوع جنگ و تحولات خاورمیانه نکته ی بسیار مهمی است. شرایط و تب جنگی و نظامی گری اگر بالا بگیرد، طبیعتا چرخش فضا از فرهنگی –  هویتی به اقتصادی – نظامی چندان به نفع هریس نیست و جنگ طلبان آمریکایی که بیشتر پشت سر جمهوری خواهان هستند، فرصت عرض اندام بیشتری خواهند یافت. بسیاری بر این باورند از دلایل کش پیدا کردن جنگ غزه و تمایل نتانیاهو به گسترش جنگ در لبنان و طراحی و اجرای ترور بهت آور منجر به شهادت اسماعیل هنیه در تهران، علاوه بر اهداف داخلی از یک سو و تاثیرگذاری بر روند دولت جدید ایران از سوی دیگر، همین تاثیر گذاری بر انتخابات آمریکا است که برای حیات سیاسی نتانیاهو سرنوشت ساز است. خدماتی که ترامپ به این طیف صهیونیست ها ارائه داده کم سابقه است. نتانیاهو می خواهد با شعله ور نگاه داشتن جنگ حتی در ابعاد منطقه ای به استقبال انتخابات آمریکا برود و می داند طیفی از جنگ سالاران جمهوری خواه نیز به آن مشتاقتند، در حالی که  به نظر می رسد دموکرات ها منفعت خود را در آن می بینند که با آتش بس و فضایی آرام تر، به انتخابات وارد شوند. این باور در بسیاری از محافل جهانی شکل گرفته است که ریاست جمهوری ترامپ در شرایط نرمال دشوار است و تضمین ریاست جمهوری او به رخدادی بزرگ در منطقه یا شوکی داخلی یا ضعف مفرط هریس نیازمند است. از این رو، یکی از موثرترین این رخدادها، قرار داشتن ۹۰ روز آینده در بحران ها و شرایط جنگی فراتر از وضع جاری است به گونه ای که «اقتصاد بورسی» و «امنیت آمریکا» را با هم تحت تاثیر قرار دهد.

در تحلیل نهایی، کامالا هریس، که نخستین بار است رقابت با جمهوری خواهان را در این سطح تجربه می کند، به نظر می رسد کاندیدای قابل اتکایی برای انسجام دموکرات های متشتت و نگران نشان داده  و در همین دو هفته، جهش بزرگی داشته است، اما این که آیا به اندازه کافی کاندیدایی توانمند برای قانع کردن جامعه ی آمریکا برای عبور از ترامپ و حامیان متعصب او خواهد بود، نیازمند به زمان است. ترامپ او را رقیبی آسان تر از بایدن خوانده بود، اما روند نظرسنجی ها تا امروز چیز دیگری می گوید و جمع بندی ها هشدارهای مهمی برای ترامپ صادر کرده و گویای رقابتی دشوار است.

باید پذیرفت هنوز انتخابات آمریکا به نقطه ی تعیین کننده خود نرسیده و هیچ کدام از کاندیداها از مرزهای خطر عبور و یا پیروزی قطعی را تضمین نکرده اند و همچنان انتخابات آمریکا در سایه ی فشردگی حداکثری و عدم قطعیت به پیش می رود و تا تعیین تکلیف نهایی، تحولات مهمی در پیش خواهد بود.  در این باره بیشتر خواهم نوشت، ان شاء الله.

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

۱۳ مرداد ۱۴۰۳