اهمیت مطالعه کتاب اندیشه اسلامی 1 برای نسل جوان

بِسمِ اللهِ الَّرَحمنِ الرَّحیم

يَرْفَعِ اللَّهُ الَّذينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَ الَّذينَ أُوتُوا الْعِلْمَ دَرَجاتٍ وَ اللَّهُ بِما تَعْمَلُونَ خَبيرٌ – المجادله:11

خدا آنهايى را كه ايمان آورده‏ اند و كسانى را كه دانش يافته ‏اند به درجاتى برافرازد، و خدا به كارهايى كه میكنيد آگاه است.

اهمیت مبانی اندیشه اسلامی در نگاه امام خمینی (قد سره الشریف)

«مـا بـايـد سـعـى كـنـيـم تـا حـصـارهـاى جـهـل و خـرافـه را شـكـسـتـه ، تـا بـه سـرچـشمه زلال اسلام ناب محمّدى (صلی الله علیه و آله و سلم) برسيم و امروز، غريب ترين چيزها در دنيا، همين اسلام است و نجات آن قربانى مى خواهد. دعا كنيد من نيز يكى از قربانى هاى آن گردم.»

اهمیت مبانی اندیشه اسلامی در نگاه مقام معظم رهبری امام خامنه‌ای (حفظه ا تعالی)

معارف اسلامی فقط برای ذهنیات نیست. ما توحید اسلامی را فقط به این دلیل قبول نمی کنیم که یک واقعیتی است که خدا وجود دارد و یکی است و دو تا ندارد. ما در ذهنمان باید این را قبول داشته باشیم. مساله توحید فقط این نیست. توحید اسلامی، شخصیت فردی ما را می‏ سازد؛ روح ها و دل ها را شکل می‏ دهد؛ عمل ها را معین می ‏کند؛ ارتباطات بین بشری را ترسیم می‏ کند؛ قالب کلی جامعه و کیفیت اداره‏ جامعه‏ ها را معین می‏ کند.

دیدار مقام معظم رهبری با شورای سیاست گذاری طرح ولایت 1375/6/20

من خواهش میکنم که یکایک برادران به این نکته توجه کنند که معارف بایستی در سطح راقی و اعلی ارائه بشود. معنای اعلی، پیچیده بودن نیست – پیچیده‌ترین حرفها را می شود ساده بیان کرد – منظور ما متین‌ترین حرفهاست. باید متین‌ترین و صحیح‌ترین و پیشرفته‌ترین حرفها گفته بشود.
آن چیزی که من از معارف توقع دارم، این است.
ممکن است شما بگویید که ما این را چگونه تأمین کنیم. شما باید یک گروه مشاوره‌ی محتوایی از مناسبترین شخصیت هایی که امروز می توانید پیدا کنید، داشته باشید؛ مثلاً از آقای مصباح دعوت کنید و اصرار هم بکنید؛ یا مثلاً از شاگردان آقای مصباح دعوت کنید. خوشبختانه یکی از موفقیتهای آقای مصباح یزدی در قم این است که ایشان برخلاف خیلی از فضلای ما که فضلشان در خودشان منحصر مانده، فضلش در شاگردانِ خوب سرریز شده است.

بیانات مقام معظم رهبری در دیدار اعضای گروه ویژه و گروه معارف اسلامی صدای جمهوری اسلامی ایران 1375/12/13

واقعاً این کار(طرح ولایت) جزء کارهای بنیانی است، یعنی خیلی کارهای خوب داریم ولی بعضی کارهای خوب شفته سازی و بنیان سازی است.
•ان شاء ا… اين كار هم بايد روز به روز به همين صورت قوي و خوب توسعه پيدا كند و كساني كه دست اندركار مسائل فرهنگي هستند مغتنم بشمارند، قدر بدانند و از آن استقبال بكنند.
•به نظر من این طرح(طرح ولایت) بایستی فراگیر شود، این جور طرح‌ها آن‌قدر مفید و خوب و سازنده است که هر چه درباره آن سرمایه‌گذاری شود به نظر من زیاد نیست.

درباره طرح ولایت

اهداف دوره آموزشی مبانی اندیشه اسلامی

متون طرح ولایت

مبانی اندیشه اسلامی در شش محور بنیادین خلاصه می شود. این محورها و سرفصل ها، به شرح ذیل است:

1- معرفت شناسي (مبانی کتاب اندیشه اسلامی 1)

از اساسی‌ترین و مهم‌ترین پرسش‌های فراروی انسان معاصر، نحوه معرفت وی به دین و اعتبار این معرفت‌هاست. از آن‌جا که معرفت دینی خود بخشی از شناخت‌های بشری است، باید ملاک دستیابی و ارزیابی سایر شناخت‌های انسان، بر این دسته از معرفت‌ها نیز صادق باشد. بر این اساس لازم است که در ابتدا به تبیین بنیادی‌ترین مباحث قلمرو معرفت‌شناسی، نظیر امکان معرفت یقینی و انواع آن، ارزش شناخت، معیارهای صدق و کذب قضایا، بررسی شکاکیت و نسبیت گرایی معرفت شناختی و پیامدهای آن، پرداخت.

سرفصل:
فصل اول:کليات
فصل دوم: علم حضوري
فصل سوم: ارزش علم حضوری
فصل چهارم: علم حصولی
فصل پنجم: ارزش علم حصولی

فصل ششم: راه های معرفت
فصل هفتم: ارزش راه های معرفت
فصل هشتم: شک گرایی و نسبیت گرایی
فصل نهم: هرمنوتیک فلسفی
فصل دهم: دین و معرفت شناسی دین
فصل یازدهم: راه های معرفت دینی و ارزش آن ها
فصل دوازدهم: تعدد قرائت ها
فصل سیزدهم: پلورالیسم دینی

 2- خداشناسي فلسفي (مبانی اندیشه اسلامی 2)

پس از بررسی مبانی معرفت‌شناختی دین و معرفت‌های دینی نوبت به بررسی آموزه‌های اصیل و بنیادین دینی می‌رسد. بنیادی‌ترین اصل هر دینی، به‌ویژه دین اسلام، بحث خداشناسی است، به‌گونه‌ای‌که تمامی افکار و رفتار‌های انسانی بر اساس اعتقاد یا عدم اعتقاد به این اصل شکل می‌گیرد. از آن‌جا که روش تحقیق در مسائل این بحث عمدتاً عقلی است، برای بررسی نسبتاً عمیق آن، آشنایی با برخی مبانی هستی‌شناختی به روش فلسفی و فراگیری مقدمات فلسفی آن، به زبانی ساده و در محدوده‌ مورد نیاز خداشناسی، امری لازم و ضروری به نظر می‌رسد. پس از این امر می‌توان به اثبات وجود خدای متعال ، توحید، کمال مطلق و برخی دیگر از مهمترین صفات الهی، نظیر علم، قدرت، خالقیت، حکمت و … و مسائل مرتبط با آن پرداخت.

سرفصل:
بخش اول: مباني فلسفي خداشناسي
فصل اول: وجوب ، امتناع و امکان
فصل دوم: اصل عليت
فصل سوم: اصل علت
فصل چهارم: وجودبخشي علت فاعلي
فصل پنجم: نتايج اصل عليت(1) ـ قانون سنخيت
فصل ششم: نتايج اصل عليت(2) ـ قانون معيت
فصل هفتم: امتناع تسلسل و دور
بخش دوم: خداشناسي
فصل هشتم: خداي دين و خداي فلسفه
فصل نهم: اثبات وجود خداوند
فصل دهم: کمال مطلق و يکتايي خداوند
فصل يازدهم: اوصاف سلبي
فصل دوازدهم: اوصاف ثبوتي
فصل سيزدهم: جبر و اختيار
فصل چهاردهم : حکمت خداوند

3- انسان، راه و راهنما شناسی (مبانی اندیشه اسلامی 3)

پس از شناخت خداوند متعال، غالب آموزه‌های دینی به‌گونه‌ای مبتنی بر مباحث انسان‌شناسی است. هر انسانی ازخود می‌پرسد، من که هستم؟ چرا و ازکجا آمده‌ام؟ فرق من با دیگر جانداران چیست؟ آیا مرگ پایان راه است و اگر نه، به کجا خواهم رفت؟ آیا با توجه به شرور، رنج‌ها، ناکامی‌ها و ناملایمات موجود در زندگی، توجیهی برای ادامه زندگی و ارزش قائل شدن برای آن وجود دارد؟ آیا آمدن من به این دنیا هدف خاصی، که به زندگی معنا ببخشد، را دنبال می‌کند؟ این هدف چیست و راه رسیدن به آن چگونه است؟ پاسخ این سوالات مبتی بر  مباحثی نظیر شناخت انسان و ابعاد وجودی وی، جایگاه انسان در آفرینش و امتیازات وی، چیستی کمال و سعادت انسان، راه رسیدن انسان به کمال مطلوب، فرجام انسان و … است. هنگامی که در پرتو این‌ شناخت‌ها برای انسان روشن شود توانایی شناخت دقیق و کامل مسیر سعادت را ندارد، نیازمندی خود به هدایت الهی را می‌یابد. این نیاز از سوی خداوند علیم و حکیم، با آموزه «وحی» که در اختیا پیامبران قرار داده شده، پاسخ خود را می‌یابد. بر این اساس ما نیاز داریم راه شناخت این افراد را بدانیم تا بتوانیم از تعالیم آنان بهره‌مند گردیم.
کتاب مبانی اندیشه اسلامی 3 (انسان‌، راه و راهنماشناسی) به مهم‌ترین مباحث بنیادین  و اعتقادی اسلام در باب انسان، (ساحت های وجودی، سرشت مشترک، جایگاه انسان در نظام آفرینش، فلسفه آفرینش انسان و معنای زندگی)، وحی، نبوت، قرآن‌شناسی، خاتمیت، امامت و مهدویت و پاسخ به جدیدترین شبهات در باب مباحث فوق می‌پردازد.

سرفصل:
درس اول: چيستي انسان(1)
درس دوم : چيستي انسان(2)
درس سوم: فلسفه آفرينش
درس چهارم: وحي شناسي
درس پنجم: پيامبرشناسي
درس ششم: قران شناسي
درس هفتم: قران و فرهنگ عصر نزول
درس هشتم:خاتميت و جامعيت
درس نهم: امامت
درس دهم: مهدويت

 4- فلسفه اخلاق (مبانی اندیشه اسلامی 4)

انسان در پی سعادت و زندگی سعادت‌مندانه است و در این راه، دانش اخلاق می‌تواند بسیار سودمند  باشد. دانش اخلاق دانشی است که از ارزش (خوب و بد بودن) صفات و رفتارهای اختیاری انسان و لازم بودن آنها برای انسان (باید و نباید) سخن می‌گوید؛  اما سوالاتی وجود دارد که در دانش اخلاق پاسخ خود را نمی‌یابد:  کلماتی نظیر خوب، بد، باید و نباید دقیقاً چه معنایی دارند و از چه چیزی حکایت می‌کنند؟ آیا خوبی و بدی، صفتی واقعی برای افعال و صفات ما هستند؟ آیا قواعد اخلاقی را می‌توان مانند قوانین فیزیکی یا قوانین هندسی اثبات کرد؟ آیا قواعد اخلاقی با ملاکی واقعی و ثابتی سنجیده می‌شوند یا مبنای سنجش قواعد اخلاقی اموری متغیرند؟ آیا اخلاق مطلق است یا نسبی؟ ملاک داوری‌های ارزشی ما چیست؟ …
عدم پاسخ به این سوالات موجب عدم اطمینان به درستیِ داوری‌های خود، و در نتیجه تردید در انتخاب‌هایمان می‌شود، از سوی دیگر برای معرفی ارزش و لزوم اخلاقی، و پاسخ‌ به پرسش‌های فوق، مکاتب گوناگونی ارائه شده است که در این زمینه با یکدیگر اختلاف دارند و هر یک، موجب بروز ارزش‌های نوظهوری در عرصه اخلاقْ نظیر اومانیسم، لیبرالیسم، تساهل، تسامح، اباحی‌گری و … شده‌اند.
کتاب بنیاد اخلاق، برای آشنایی اجمالی با موضوع «فلسفه اخلاق» است، که در آن پاسخ‌های مهم‌ترین مکاتب اخلاقی به پرسش‌های فوق، در حد لزوم توصیف شده است و در نهایت چارچوبه کلی مکتب اخلاقی اسلام برای یافتن ملاک ارزش اخلاقی و داوری درباره نظریات مختلف مکاتب اخلاقی، مورد بررسی قرار گرفته است.

سرفصل:
فصل اول: تعريف و جايگاه فلسفه اخلاق
فصل دوم: واقع گرايي و غير واقع گرايي در اخلاق
فصل سوم: ارزش و لزوم اخلاقي
فصل چهارم: مفاهيم اخلاقي
فصل پنجم: اطلاق و نسبيت اخلاق
فصل ششم: مکاتب اخلاقي غير واقع گرا
فصل هفتم: واقع گرايي اثبات ناپذير
فصل هشتم: واقع گرايي اثبات پذير
فصل نهم: ارزش ذاتي
فصل دهم: ارزش و لزوم رفتارهاي اختياري
فصل يازدهم: مکتب اخلاقي اسلام

5- فلسفه حقوق (مبانی اندیشه اسلامی 5)

انسان موجودی اجتماعی است؛ اما وجود اختلافات ناشی از اختیار، حبّ ذات، منفعت طلبی و امیال گوناگون انسان از یک سو و  تعارض منافع و محدودیت امکانات و منابع از سوی دیگر، زندگی اجتماعی بشر را تهدید می‌کند. بنابراین وجود قواعدی حقوقی در هر جامعه به منظور تعیین حق و تکلیف هر انسان، رفع نزاع‌ها، تعیین هنجارها، مسئولیت‌ها و جایگاه هر فرد، ایجاد سازوکارهای پاداش و مجازات به‌منزله ضمانت و اجرا و … ضروری و لازم به نظر می‌رسد.
اما سخن گفتن از حقوق بدون پاسخ دادن به پرسش‌های اساسی دربارة آن، قابل پذیرش و منطقی نیست. مانند: الزام مقررات حقوقی و پشتوانه اعتبار قانون که ما ار به اطاعت از آن وادار می‌کند، چیست؟ آیا حقوق ناشی از طبیعت انسان و عقل سلیم اوست؟ یا آنکه از اراده دولت یا خواست مردم سرچشمه می‌گیرد؟ و یا آن‌که عرفی است و نیازمندی‌های اجتماعی و آداب و رسوم  آن را به وجود می‌آورد؟ یا این‌که منشأ همه حقوق و ریشه ارزشمندی هر باید و نبایدی خواست خدای متعال است؟ در این صورت چه ارتباطی بین فطرت بشر و نیازمندی‌های انسان با حقوق ناشی از اراده تشریعی خدای متعال وجود دارد؟ باورهای مذهبی و ارزش‌ها اخلاقی در تعیین و تبیین هدف حقوق چه نقشی دارند؟

خروج از نسخه موبایل