این نخستین بار نیست که یکی از کشورهای دوست جمهوری اسلامی، یا به عبارتی روشنتر، یکی از کشورهایی که دوست تلقی میشود؛ درباره جزایر سهگانه ایرانی، برخلاف نگرش مطلوب تهران عمل کرده و پشت امارات میایستد.
قبلاً روسها و چینیها نیز مرتکب چنین رفتاری شدهاند و حالا که بشار اسد رئیس حکومت خاندانی حزب بعث سوریه نیز ساز را از همین پرده نواخته، محلی برای شگفتی و حیرت وجود ندارد. چرا؟ ساده است: اقدام رئیس جمهور سوریه در نشست منامه، نه با قواعد بازی دنیای سیاست و نه با هویت حزب بعث و خاندان اسد در تعارض نیست. این ما هستیم که به شکلایدهآلیستی انتظار رفاقت و لوطیگری داریم و با ادراکی غریب و «فردین»وار و برخاسته از فضای بازیهای سیاسی روزگار و مناسبات قدرت بینالملل، داد میزنیم «قیصر کجایی که برادرت را کشتند».
تا اینجای کار، غیر از موسویان دیپلمات سابق و فلاحت پیشه نماینده سابق، کسی رفتار بشار اسد را عجیب و دور از شرط وفا تلقی نکرده است. نمیدانیم آیا در پشت پرده، شخص وزیر با آن عربی سلیس و بدون ایراد، بشار را با نوای «یا اخی ماذا هذا» مورد خطاب قرار داده یا نه. نمیدانیم سفیر جمهوری اسلامی در دمشق و مرتبطین قدس، در خفا گلایه کردهاند یا نه. اما چیزی که میدانیم؛ این است که کشورهای جهان، در چنین مواقعی، یعنی در بزنگاههایی که تمامیت ارضی آنها مورد تردید و چالش قرار بگیرد، با کسی تعارف ندارند و با صدای شفاف و بلند، هر نطق ناصوابی را محکوم کرده و هر ناطق خطاکاری را سر جایش مینشانند.
بگذارید یک خاطره درباره سوریه و بشار اسد ذکر کنم. خاطرهای که میتواند برخی سوءتفامها و ادراک غلط از دوستی و ائتلاف را تا حدودی روشن کند: سال ۱۳۹۴ بود. یک یادداشت انتقادی درباره سوریه و مشی حکمرانی بشار اسد و پدرش حافظ نوشتم و برای سایت «دیپلماسی ایرانی» فرستادم. متنی بود به عادت من و سیاق من، دور از هر گونه وهن و تحقیر، دور از هر گونه بیادبی و خصومت، دور از تحریک و رویکرد شعاری و هیجانی. متن مزبور، همان روز بر روی پایگاه اینترنتی دیپلماسی ایرانی منتشر شد. اما تنها کمتر از ۴۸ ساعت بر دیوار ماند و حتی در آرشیو و در گوگل هم قابل جستجو نبود. تعجب کردم و با یکی از دوستان نازنین سایت تماس گرفتم و جویای ماجرا شدم. او شرح ماوقع داد و اعلام کرد که این یادداشت در یک رسانه دیگر، به عربی هم ترجمه و منتشر شده و عزیزان وزارت امور خارجه سوریه، چنان برآشفته و گلهمند شدهاند که با وزارت امور خارجه ایران تماس گرفته و اعلام کردهاند: ما از شما چنین توقعی نداشتیم! با توجه به این که سایت مزبور، متعلق به یک سیاستمدار نزدیک به دولت است، از ایشان بخواهید مطلب را بردارند.
واخ نیز به درخواست سوریها عمل کرده و از دیپلماسی ایرانی درخواست کرده بود مطلب محمدعلی دستمالی را بردارند. من از این مواجهه غلط، سخت گلهمند شدم و با سخنگوی وزارت امور خارجه تماس گرفتم. سخنگو، که فرهیخته مرد شرافتمند و متشخصی بود، به من اعلام کرد که موضوع را بررسی میکند. تصور میکنم به نیمساعت نکشید که نتیجه را به اطلاع من رساند و اعلام کرد که یکی از کارمندان زیردست ایشان یعنی در همان بخش دیپلماسی عمومی مرتکب چنین خطایی شده و از دید خود سخنگو، چنین اقدام غلطی نباید صورت میگرفت. اما در هر صورت، مطلب را برداشته بودند و نشر مجدد آن، غیرمنطقی بود و میتوانست به عنوان نشانه آشکاری از اختلاف داخلی سازمانی محسوب شود.
درک این چند واقعیت درباره سوریه و تحرکات سیاسی ایران در منطقه، می تواند یاریگر و مثبت باشد:
اول این که مرحوم حافظ اسد، چندین و چند بار، به خاطر حمایت تسلیحاتی واسطه گری از تهران در دوران جنگ ایران و عراق، ر سر دیپلمات های ما منت گذاری کرده و در جریان نخستین سفر سید محمد خاتمی به سوریه، مرحوم حافظ اسد؛ درباره پرداخت بدهی نفتی دمشق به تهران، کلی چانه زنی کرده و سر آخر هم حاضر نشده بود پول نقد پرداخت کند.
دوم این که حضور ایران در کنار روسیه، مهمترین عامل حفظ قدرت دولت بعث در سوریه بوده و هست. اما درک این نکته بسیار مهم است که به زعم مقامات تهران، این اقدام در راستای حفظ منافع ملی کشور بوده و نه رفتار دوستانه و نوازشگرانه با شخص اسد و خاندان او. در نتیجه بسیار طبیعی است که اگر مته به خشخاش اسد بگذارید و بگویید ما به تو و حفظ باقی تو کمک کردیم، نهایتا به شکل بی تعارف، به ما خواهد گرفت: «به خاطر منافع خودتان کمک کردید!» شاید تعجب کنید اما زمانی نوری المالکی نخست وزیر سابق عراق و متحد جمهوری اسلامی نیز، عین همین عبارت را به کار برده و گفته است: «به خاطر منافع خودتان کمک کردید!» بنابراین از این رویه غریب مناسبات سیاسی کشورها، نباید متعجب شویم و نباید دنیای سیاست و رفاقت را با هم خلط کنیم.
نکته سوم و مهم این است که از روزی که بحران سوریه به وجود آمده، فضای رسانه ای و تبلیغاتی در ایران، به شکلی مدیریت شده که گویی دولت اسد عین عین حق و مخالفین او، مصداق کامل باطل و شر هستند و از آنجایی که ایران طرف حق را گرفته، پس نباید نقدی یا مطلبی علیه نظام حکمرانی اسد و ایرادهای سیاسی او نوشته شود! این همان خطایی است که باید هر چه زودتر از آن درس عبرت گرفت.
چهارم؛ نه تنها بشار اسد، بلکه سران عراق و دیگر کشورهای عربی نیز، در فضایی با حال و هوای عربی، هیچگاه دو کنشگر قدرتمند غیرعرب منطقه یعنی ایران و ترکیه را بر برادران عرب خود ترجیح نخواهند داد.
پنجم؛ بشار اسد آن قدر باهوش هست که بفهمد، حرفی که زده تبعات سنگینی ندارد و ایران در هر حال و کماکان به همان روال سابق از سوریه حمایت خواهد کرد.
رودربایستی را کنار باید نهاد. حرفی که اسد زده، به معنی پایان دوستی ایران و سوریه نیست. اما لازم است وزارت امور خارجه و سپاه قدس، به شکل آشکار و بدون تعارف، اقدام اسد و دیگر سران کشورهای عربی منطقه را محکوم کنند و بگویند تهران در مورد این مسائل حیاتی، با کسی شوخی ندارد.
۳۱۱۳۱۱