در این ارتباط نکات زیر قابل توجه است:
۱.وضعیت نابسامان بین المللی و زمزمه تعلیق عضویت رژیم صهیونیستی در سازمان ملل متحد و مطالبه اکثریت کشورهای جهان برای عضویت فلسطین در این سازمان،عملا نشان از انزوای رژیمی که منشور سازمان ملل متحد را در کاغذخردکن معدوم می سازد،دارد.در عرصه داخلی وجود گروه های فشار چندگانه و فقدان دولت-ملت که موجب شکاف عمیق میان حاکمیت و اهالی اراضی اشغالی شده، زمینه را برای فعالیت احزاب مخالف و جریانهای بیثباتساز مساعد ساخته است.
۲. در جبهه مقابل، دیدگاه واحد اعضای محور مقاومت مانند یمن،عراق،حزب الله لبنان،سوریه و ایران برای تداوم حمایت از مردم مظلوم فلسطین و مقابله همه جانبه با اسرائیل،از بن بست آمریکا و چند کشور غربی دیگر،در حمایت از رژیم اشغالگر فلسطین خبر می دهد.در آمریکا و کشورهای حامی نسل کشی در فلسطین همچون انگلیس،آلمان،فرانسه،کانادا،استرالیا و نیوزیلند،دانشجویان و اساتید دانشگاه به عنوان نیروهای نخبه، در مخالفت با سیاست های غیرعادلانه کشورهای خود به صحنه آمده و بطور جدی و فراگیر با جنایات رژیم صهیونیستی در غزه و کرانه باختری مخالفت کرده و از آرمان آزادی فلسطین حمایت می کنند.لحن اغلب کشورهای عرب در خلیج فارس و شمال آفریقا نیزعلیه اسرائیل به تندی گرائیده و شکاف میان حامیان طرح ابراهیم و رژیم اشغالگر قدس،روز به روز بیشتر می شود.
۳.دولت بایدن به عنوان هادی و حامی رژیم صهیونیستی در جنگ غزه، تصور می کرد بهمرور و بهصورت تدریجی، گسترش دوبارۀ مشارکت و افزایش سطح تعامل با کشورهای غرب آسیا را جلو برده و جایگاه خود و حزب دموکرات را در آستانه انتخابات ریاست جمهوری محکم می کند.امروز بایدن شکست و ناکامی های جدیدی را در عرصه روابط خارجی تجربه می کند چرا که غیر از ناکامی های اسرائیل، چین و روسیه با اتخاذ سیاست واقع بینانه،جایگاه خود در نهادهای بین المللی را از جمله درسازمان ملل متحد تقویت کرده و آمریکا را در این عرصه پشت سر گذاشته اند.همچنین روسیه از فرصت پیش آمده استفاده کرده و جای پای خود را در اوکراین محکم می کند و چین نیز با توجه به آشفتگی های موجود در بلوک غرب،شرکای اقتصادی خود در حیات خلوت های آمریکا و اروپا را افزایش داده و برای انزوای بیشتر تایوان نیز برنامه عملی دارد.
۴.این شرایط،ایجاد نظم جدیدی در منطقه را نوید می دهد که مشخصه های آن بی اعتمادی به آمریکا،زوال تدریجی اسرائیل،تقویت چند جانبه گرایی،اقتدار محور مقاومت و برجسته شدن نقش جمهوری اسلامی ایران به عنوان یک قدرت هوشمند و سیاست ساز در منطقه است.ایران بهعنوان یک نظام انقلابی در کنار متحدین خود عرصه را بر آمریکا به عنوان هدایتگر و حامی سیاست های اسرائیل،تنگ کرده ودر مسیر اتحاد مسلمانان حول محور فلسطین حرکت می کند.صبر راهبردی و رویکرد غیرتعجیلی ایران که با انجام عملیات وعده صادق برجسته شد، موجب پیشبرد سیاست بازدارندگی این کشور بوده وبرنامه های دشمن را ابتر ساخته است.
۵. طبعا قدرت های غربی بویژه آمریکا برای جلوگیری یا ایجاد تاخیر در شکل گیری نظم جدید، فعال خواهند شد و حمایت از رژیم صهیونیستی یکی از اقدامات جدی غرب بویژه آمریکا برای جلوگیری از نظم جدید است.هدف اصلی غرب این است که کشورهای مسلمان و بخصوص اعضای محور مقاومت را را مهار و کنترل کرده و فرصت بازیگری موثر را برای حمایت از فلسطین به آنها ندهد.حفظ تحریم ها علیه ایران و تسری آن به کشورهای محور مقاومت و بهره گیری از تروریسم به عنوان یک عنصر بی ثبات کننده،از تدابیر غرب برای مقابله با نظم جدید است.در عین حال، نظم جدید به دنبال وقوع تحولات تدریجی و حوادث تأثیرگذار شکل می گیرد و یک فرآیند پر فراز و نشیب و بلندمدت و متأثر از حوادث احتمالی پیشبینی نشده، خواهد بود.
۶.عملیات وعده صادق در داخل ایران نیز نظم و قاعدۀ جدیدی برپایه انسجام و همفکری تدریجی ایجاد کرده و گروه های مختلف با سلایق متفاوت،موفقیت عملیات وعده صادق را نه فقط تاثیرگذار در خارج بلکه فرصتی برای بهبود اختلافات داخلی می دانند.در این مقطع، سیاستگذاران نظام بخصوص قوای سه گانه می توانند با تدابیرخود، گروه ها و جناح های مختلف را برای کاهش اختلافات و تقویت اشتراکات برای تامین منافع ملی، به گفت و گو و تبال نظر فراخوانند.