آیا مهریه قابل افزایش است؟ | راهنمای کامل شرایط و مراحل قانونی

وکیل

ایا مهریه قابل افزایش است؟

مهریه پس از عقد نکاح، تحت عنوان مهریه اصلی، به طور مستقیم قابل افزایش یا کاهش نیست. رویه قضایی و فقهی در ایران، به ویژه پس از رأی وحدت رویه شماره 488 دیوان عدالت اداری، هرگونه تغییر در میزان مهریه شرعی پس از عقد را باطل می داند. با این حال، راهکارهای حقوقی جایگزینی مانند هبه، صلح بلاعوض یا ابراء وجود دارد که زوجین می توانند برای ایجاد تعهدات مالی جدید و معتبر استفاده کنند.

مهریه به عنوان یک حق مالی اساسی در نظام حقوق خانواده ایران، همواره کانون توجه و بحث های بسیاری بوده است. این تعهد مالی که مرد در زمان عقد نکاح نسبت به زن متعهد می شود، به محض ایجاب و قبول، به مالکیت زن درمی آید. این مالکیت کامل، پرسش های متعددی را در خصوص امکان تغییر آن پس از زمان عقد مطرح می کند، به ویژه زمانی که زوجین به دلایل گوناگون تمایل به تعدیل آن دارند. درک دقیق ماهیت مهریه، رویه های قانونی و فقهی مرتبط، و شناخت راه حل های حقوقی جایگزین برای افزایش یا کاهش تعهدات مالی، برای تمامی افراد درگیر در این موضوع از اهمیت بالایی برخوردار است.

مهریه چیست؟ تبیین ماهیت و انواع آن

مهریه که با عناوین صداق، صداقیه، کابین و فرض نیز شناخته می شود، مالی است که در هنگام عقد نکاح، مرد به همسر خود می پردازد یا تعهد به پرداخت آن را در آینده می پذیرد. این حق مالی به محض انعقاد عقد نکاح، بدون هیچ قید و شرطی به ملکیت زن درمی آید و او می تواند هر زمان که بخواهد، تمام آن را مطالبه کند. مهریه تنها یک هدیه یا بخشش نیست، بلکه یک دین قانونی و شرعی است که بر ذمه مرد قرار می گیرد.

از منظر قانون مدنی و فقه اسلامی، مهریه جزء ارکان اصلی عقد نکاح نیست، اما از آثار مهم و لازم آن محسوب می شود. در قانون ایران، انواع مختلفی از مهریه وجود دارد که هر یک احکام خاص خود را دارند:

  • مهرالمسمی: مهریه ای که مقدار و نوع آن در حین عقد نکاح یا قبل از آن با توافق صریح زوجین تعیین و در سند ازدواج قید می شود. این رایج ترین و متداول ترین نوع مهریه است.
  • مهرالمثل: در شرایطی که در عقد نکاح مهریه ای تعیین نشده باشد یا تعیین آن باطل باشد، اما بین زوجین نزدیکی واقع شده باشد، مهریه ای معادل مهریه زنانی که از نظر شأن، موقعیت اجتماعی و خانوادگی مشابه زن هستند، برای او در نظر گرفته می شود.
  • مهرالمتعه: اگر در عقد نکاح مهریه ای تعیین نشده باشد و قبل از نزدیکی، طلاق اتفاق بیفتد، مرد باید مالی را متناسب با وضعیت مالی خود به زن بپردازد.

همچنین مهریه می تواند از نظر شیوه پرداخت به دو دسته اصلی تقسیم شود که در مطالبه آن مؤثر است:

  • مهریه عندالمطالبه: مهریه ای که زن می تواند هر زمان که بخواهد آن را از همسر خود مطالبه کند و زوج مکلف به پرداخت فوری آن است، مگر اینکه اعسار وی (عدم توانایی مالی) در دادگاه ثابت شود.
  • مهریه عندالاستطاعه: پرداخت این نوع مهریه منوط به اثبات استطاعت مالی زوج توسط زوجه است؛ بدین معنا که زن باید در دادگاه ثابت کند که همسرش توانایی پرداخت مهریه را دارد.

پاسخ حقوقی قاطع: آیا مهریه بعد از عقد قابل تغییر (افزایش یا کاهش) است؟

رویکرد تحلیلی حقوقی

با بررسی از دیدگاه تحلیلی حقوقی و اصول عمومی قراردادها، اینگونه به نظر می رسد که توافق بر سر مهریه، هرچند ذیل عقد نکاح قرار می گیرد، ماهیتی مالی دارد و تابع قواعد قراردادهاست. بر این اساس، همان طور که زوجین با توافق خود قراردادی مالی را منعقد کرده اند، می توانند با توافق مجدد نیز جزئیات آن را تغییر دهند؛ از جمله افزایش یا کاهش مهریه. این دیدگاه فرض می کند که با رعایت شروط اساسی صحت معاملات (قصد و رضا، اهلیت طرفین و مشخص بودن موضوع)، زوجین می توانند میزان مهریه را پس از عقد تعدیل کنند. این شامل افزایش تعداد سکه مهریه بعد از عقد یا هر نوع مال دیگری می شود. اما این تحلیل صرفاً نظری است و در عمل، با رویه قضایی و فقهی حاکم در ایران تفاوت اساسی دارد.

رویه قضایی و فقهی: واقعیت عملی و شرعی

واقعیت حقوقی و شرعی در ایران، مسیری متفاوت از تحلیل حقوقی صرف را پیش گرفته است. تغییر مهریه بعد از ازدواج (چه افزایش و چه کاهش) تحت عنوان مهریه اصلی، با محدودیت های جدی مواجه است.

دوران پیش از سال ۱۳۸۸

تا پیش از سال ۱۳۸۸، رویه نسبتاً متفاوتی وجود داشت. به موجب بند ب از قسمت ۱۵۱ بخشنامه های ثبتی وقت، این امکان فراهم بود که مرد با تنظیم یک اقرارنامه رسمی در دفاتر اسناد رسمی، مهریه زن را افزایش دهد. این اقدام به عنوان یک سند رسمی دارای اعتبار تلقی می شد و به عنوان مسیری برای اضافه کردن مهریه بعد از عقد مورد پذیرش قرار می گرفت.

سال ۱۳۸۸ و پس از آن: رأی وحدت رویه شماره ۴۸۸ هیأت عمومی دیوان عدالت اداری

نقطه عطف و تغییردهنده رویه قضایی در ایران، صدور رأی وحدت رویه شماره ۴۸۸ هیأت عمومی دیوان عدالت اداری در تاریخ ۱۵/۶/۱۳۸۸ بود. این رأی، با استناد به نظر صریح و قاطع فقهای محترم شورای نگهبان، رویه پیشین را منسوخ اعلام کرد.

فقهای شورای نگهبان نظر دادند: «مهریه شرعی، همان است که در ضمن عقد واقع شده است و ازدیاد مهر بعد از عقد، شرعاً صحیح نیست و ترتیب آثار مهریه بر آن، خلاف موازین شرع شناخته شد.»

بر اساس این نظر، دیوان عدالت اداری نیز بند ب از قسمت ۱۵۱ بخشنامه های ثبتی را که امکان افزایش مهریه با سند رسمی را فراهم می کرد، ابطال نمود.

نتیجه گیری صریح این است که از سال ۱۳۸۸ به بعد، هرگونه افزایش یا کاهش مهریه بعد از عقد، حتی با تنظیم سند رسمی در دفاتر اسناد رسمی، تحت عنوان مهریه اصلی، از نظر رویه قضایی و شرعی ممنوع و باطل است. این بدان معناست که توافقات بعدی زوجین برای تغییر در میزان مهریه، از جمله تغییر تعداد سکه مهریه بعد از عقد، فاقد اثر حقوقی به عنوان مهریه خواهد بود. این رویکرد به منظور حفظ ثبات و اصالت مهریه شرعی اتخاذ شده است.

دلایل ممنوعیت تغییر مهریه (با عنوان مهریه) پس از عقد

ممنوعیت تغییر مهریه بعد از ازدواج به طور مستقیم و تحت عنوان مهریه اصلی، دلایل محکمی در نظام حقوقی و فقهی ایران دارد که این دلایل به حفظ یکپارچگی و ثبات عقد نکاح کمک می کنند:

  1. حفظ ثبات حقوقی و جلوگیری از سوءاستفاده های احتمالی: مهریه یک حق مالی مهم است که به محض عقد نکاح بر ذمه مرد مستقر شده و تضمین کننده حقوق مالی زن محسوب می شود. امکان تغییر آسان و بی ضابطه آن پس از عقد، می توانست منجر به بی ثباتی های حقوقی شود و راه را برای اعمال فشار یا سوءاستفاده از سوی یکی از طرفین (مثلاً مرد برای کاهش مهریه یا زن برای افزایش بی رویه آن) باز کند. قانونگذار با این ممنوعیت، از ورود این گونه چالش ها به کانون خانواده پیشگیری می کند.
  2. تثبیت ماهیت مهر شرعی در زمان عقد: از دیدگاه فقه اسلامی، مهریه مالی است که در لحظه انعقاد عقد نکاح و بر اساس توافق اولیه تعیین و بر ذمه مرد قرار می گیرد. هرگونه تغییر بعدی در میزان آن، از شمول تعریف مهر شرعی خارج می شود. نظر شورای نگهبان به صراحت این اصل را تأیید می کند که «مهریه شرعی، همان است که در ضمن عقد واقع شده است». این تثبیت، به ماهیت قطعی و غیرقابل تغییر این حق در زمان عقد اشاره دارد.
  3. مزایای ویژه مهریه: مهریه در قانون ایران دارای امتیازات و ویژگی های خاصی است که آن را از سایر دیون متمایز می کند. به عنوان مثال، مهریه در ردیف دیون ممتازه قرار می گیرد، به این معنی که در صورت ورشکستگی مرد، حق زن برای مطالبه مهریه بر سایر طلبکاران اولویت دارد. همچنین، احکام مربوط به مطالبه، تقسیط و اعسار در خصوص مهریه (ماده ۲۲ قانون حمایت خانواده) متفاوت از سایر دیون است. اگر افزایش مهریه بعد از عقد به راحتی امکان پذیر بود، این امتیازات می توانست دچار ابهام و چالش شود و نظام حقوقی مرتبط با مهریه را تحت تأثیر قرار دهد. بنابراین، این ممنوعیت به منظور حفظ جایگاه و ویژگی های منحصر به فرد مهریه اتخاذ شده است.

راهکارهای قانونی جایگزین برای افزایش مالی به زوجه پس از عقد (فراتر از مهریه)

با توجه به اینکه افزایش مهریه بعد از عقد تحت عنوان مهریه اصلی امکان پذیر نیست، زوجین می توانند از طریق اقدامات حقوقی دیگر، اقدام به تملیک مال یا ایجاد تعهد مالی جدید برای زوجه نمایند. این روش ها، اگرچه عنوان مهریه را ندارند، اما می توانند اهداف مالی مشابه را محقق سازند و به راهکارهای قانونی برای افزایش مهریه از نظر عملی تبدیل شوند.

هبه (بخشش)

هبه، یکی از عقود معین در قانون مدنی است که به معنای واگذاری بلاعوض مال یا حق مالی از سوی واهب (اهداکننده، یعنی زوج) به متهب (دریافت کننده، یعنی زوجه) است. در این روش، زوج می تواند تعدادی سکه طلا، مبلغی پول نقد، یا حتی قسمتی از یک مال غیرمنقول (مانند سه دانگ از یک ملک) را به همسر خود هبه کند.

نکات حقوقی هبه:

  • لزوم قبض مال: برای صحت عقد هبه، قبض (یعنی تحویل گرفتن یا تصرف) مال موهوبه توسط متهب (زن) ضروری است. تا زمانی که مال به قبض زن درنیاید، هبه کامل نشده و اثر حقوقی نخواهد داشت.
  • امکان رجوع از هبه: قاعده کلی در هبه، امکان رجوع واهب (مرد) از هبه است. یعنی مرد می تواند تحت شرایطی مال موهوبه را بازپس گیرد. مهم ترین مواردی که رجوع ممکن نیست عبارتند از: هبه به اقارب نسبی (مثلاً پدر به فرزند)، زمانی که مال موهوبه از تصرف متهب خارج شده باشد (مثلاً زن آن را فروخته باشد یا به دیگری منتقل کرده باشد)، یا زمانی که هبه با دریافت عوض صورت گرفته باشد. اگر مرد پس از هبه، حق رجوع خود را به همسرش ابراء کند (ببخشد)، دیگر نمی تواند رجوع کند.

عقد صلح بلاعوض

صلح، عقدی است که می تواند برای مقاصد مختلفی از جمله رفع نزاع، انجام معاملات، یا بخشش مال به کار رود. در اینجا، منظور از صلح بلاعوض مهریه، توافقی است که به موجب آن، زوج مال یا حق مالی را به صورت رایگان به زوجه منتقل می کند و عملاً منجر به افزایش تعداد سکه مهریه بعد از عقد (یا هر مال دیگری) می شود که به عنوان دین جدید محسوب می گردد.

مزایا و نکات حقوقی صلح بلاعوض:

  • لازم و غیرقابل رجوع بودن: برخلاف هبه، عقد صلح (اعم از معوض یا بلاعوض) اصالتاً لازم است و طرفین نمی توانند به طور یک جانبه آن را بر هم بزنند یا رجوع کنند، مگر با خیارات قانونی. این ویژگی، صلح را به روشی مطمئن تر برای افزایش مالی به زوجه تبدیل می کند.
  • رسمیت بالا در دفاتر اسناد رسمی: تنظیم سند صلح بلاعوض در دفاتر اسناد رسمی، اعتبار و رسمیت بالایی به این توافق می بخشد و از بروز اختلافات آتی جلوگیری می کند. به عنوان مثال، زوج می تواند با تنظیم سند صلح بلاعوض، سه دانگ از یک آپارتمان یا مبلغ مشخصی پول را به همسرش واگذار کند.

ایجاد تعهد مالی مستقل

این روش شامل تنظیم سند رسمی برای ایجاد یک تعهد مالی جدید و مستقل از مهریه اصلی است. زوج می تواند با تنظیم اسنادی نظیر:

  • سفته: تعهد کتبی به پرداخت مبلغی مشخص در تاریخ معین یا عندالمطالبه.
  • چک با پشتوانه رسمی: صدور چک به همراه تعهدات رسمی برای تضمین پرداخت.
  • اقرار به دین: زوج در دفتر اسناد رسمی اقرار کند که مبلغ مشخصی را به همسر خود بدهکار است (غیر از مهریه).

اهمیت این روش: این اسناد یک دین جدید و مجزا از مهریه اصلی ایجاد می کنند. اگرچه این مبالغ نیز مانند هبه یا صلح، عنوان مهریه را ندارند و از امتیازات خاص مهریه برخوردار نیستند، اما می توانند به عنوان یک پشتوانه مالی معتبر برای زوجه عمل کنند و قابلیت مطالبه از طریق مراجع قضایی را دارند.

راهکارهای قانونی جایگزین برای کاهش مهریه پس از عقد

همانطور که افزایش مهریه بعد از عقد تحت عنوان مهریه اصلی ممنوع است، کاهش مهریه بعد از عقد نیز به طور مستقیم امکان پذیر نیست. اما زوجه می تواند با استفاده از اعمال حقوقی معین، از حق خود در قبال مهریه صرف نظر کند یا آن را به زوج منتقل نماید. این روش ها نیز باید با قصد و رضای کامل زوجه صورت پذیرند و در دفاتر اسناد رسمی به ثبت برسند تا از اعتبار کافی برخوردار باشند.

ابراء (بخشیدن دین)

ابراء به معنای ساقط کردن دین از ذمه مدیون است. در این حالت، زوجه (داین یا طلبکار) می تواند با قصد و اراده آزاد، تمام یا قسمتی از مهریه خود را به زوج (مدیون یا بدهکار) ببخشد و ذمه او را بری کند. این عمل یک ایقاع محسوب می شود.

نکات حقوقی ابراء:

  • ایقاع بودن: ابراء یک ایقاع است؛ یعنی تنها با اراده یک طرف (زوجه) محقق می شود و نیاز به قبول زوج ندارد.
  • غیرقابل رجوع بودن: ابراء پس از تحقق، غیرقابل رجوع است. یعنی اگر زن یک بار مهریه خود را ابراء کند، دیگر نمی تواند مجدداً آن را مطالبه کند. این ویژگی، ابراء را به روشی قطعی برای کاهش مهریه تبدیل می کند.
  • تنظیم سند رسمی: برای اطمینان از اعتبار و جلوگیری از اختلافات آتی، توصیه می شود ابراء مهریه نیز در قالب یک سند رسمی در دفتر اسناد رسمی تنظیم شود.

هبه مهریه از سوی زوجه به زوج

همان طور که مرد می تواند به زن هبه کند، زن نیز می تواند تمام یا قسمتی از مهریه خود را به همسرش هبه کند. این عمل نیز ماهیت هبه دارد و تابع قواعد عمومی آن است. این روش، یکی از روش های کاهش مهریه بعد از عقد است.

نکات حقوقی هبه مهریه از سوی زوجه:

  • لزوم قبض زوج: برای صحت این هبه نیز، قبض (تحویل گرفتن) مال موهوبه توسط زوج ضروری است.
  • امکان رجوع زوجه: اگرچه در هبه بین زوجین، قانونگذار شرایط خاصی را برای رجوع در نظر گرفته است (که معمولاً رجوع را سخت تر می کند)، اما اصل امکان رجوع از هبه در مواردی وجود دارد، مگر اینکه زن مهریه را به صورت بلاعوض هبه کند و امکان رجوع را از خود سلب نماید، یا مال موهوبه از ملکیت زوج خارج شده باشد.

عقد صلح (با عوض یا بلاعوض) از سوی زوجه

زوجه می تواند در قالب عقد صلح، تمام یا قسمتی از مهریه خود را به زوج منتقل کند. این صلح می تواند به صورت بلاعوض (بدون دریافت هیچ مالی در ازا) یا معوض (در ازای دریافت مال یا حقی دیگر از زوج) صورت گیرد.

مزایا و نکات حقوقی صلح:

  • لازم و غیرقابل رجوع بودن: عقد صلح، همانند مورد افزایش مهریه، عقدی لازم و غیرقابل رجوع است (مگر با شروط خاص و خیارات قانونی)، که آن را به گزینه ای مطمئن برای کاهش مهریه تبدیل می کند.
  • انعطاف پذیری: صلح می تواند هم به صورت بلاعوض و هم با دریافت عوض انجام شود که این امر انعطاف پذیری بیشتری را برای زوجین فراهم می آورد. به عنوان مثال، زن می تواند سه دانگ از یک آپارتمان را که به عنوان مهریه خود دارد، در ازای مبلغی پول یا حق دیگری به شوهرش صلح کند.

توصیه می شود هرگونه اقدام برای کاهش مهریه بعد از عقد، با مشورت متخصص حقوقی و تنظیم سند رسمی در دفاتر اسناد رسمی انجام شود تا از اعتبار و نفوذ قانونی کافی برخوردار باشد و از بروز اختلافات احتمالی در آینده جلوگیری کند.

شرایط صحت و اعتبار روش های جایگزین برای تغییر مهریه

هرگونه عمل حقوقی، اعم از قرارداد یا ایقاع، برای اینکه معتبر و دارای اثر قانونی باشد، نیازمند رعایت شرایطی است. روش های جایگزین برای افزایش و کاهش مهریه نیز از این قاعده مستثنی نیستند. این شرایط به دو دسته عمومی و اختصاصی تقسیم می شوند.

شرایط عمومی (شروط اساسی صحت معاملات)

این شرایط برگرفته از ماده ۱۹۰ قانون مدنی بوده و برای صحت هرگونه قرارداد یا عمل حقوقی لازم الاجرا هستند:

  1. قصد و رضای کامل: در هر نوع توافقی برای شرایط افزایش و کاهش مهریه، اعم از قرارداد (مانند هبه یا صلح) یا ایقاع (مانند ابراء)، باید قصد و رضای واقعی و آزادانه وجود داشته باشد. این بدان معناست که توافق باید بدون هیچ گونه اجبار، اکراه، تهدید، فریب یا اشتباه مؤثر صورت گیرد. فقدان قصد یا وقوع اکراه، می تواند منجر به بطلان یا عدم نفوذ عمل حقوقی شود.
  2. اهلیت طرفین: طرفین عمل حقوقی باید دارای اهلیت لازم برای انجام معامله باشند. این اهلیت شامل:
    • بلوغ: رسیدن به سن قانونی (۹ سال تمام قمری برای دختر و ۱۵ سال تمام قمری برای پسر).
    • عقل: عدم جنون یا هرگونه اختلال عقلی که مانع درک و تصمیم گیری صحیح شود.
    • رشد: توانایی تشخیص نفع و ضرر مالی و تصرف عاقلانه در اموال (معمولاً پس از ۱۸ سال تمام).

    اگر یکی از طرفین فاقد اهلیت باشد (مثلاً صغیر یا مجنون)، عمل حقوقی او باطل یا غیرنافذ خواهد بود.

  3. موضوع معین و مشخص: موضوع هر عمل حقوقی (مال یا حقی که مورد بخشش، صلح یا تعهد قرار می گیرد) باید به طور دقیق، معین و مشخص باشد. ابهام در موضوع، می تواند منجر به بطلان عمل حقوقی شود. برای مثال، اگر در یک صلح بلاعوض، نوع و میزان مال مورد صلح به درستی مشخص نباشد، آن صلح فاقد اعتبار است.
  4. جهت مشروع: هدف و انگیزه از انجام عمل حقوقی نباید مخالف قانون، نظم عمومی یا اخلاق حسنه باشد. اگر جهت نامشروع در معامله تصریح شود، آن عمل حقوقی باطل خواهد بود. به عنوان مثال، اگر افزایش مالی به زوجه با هدف انجام فعالیتی غیرقانونی باشد، آن توافق باطل است.

شرایط اختصاصی (متناسب با نوع عمل حقوقی)

علاوه بر شرایط عمومی، هر یک از اعمال حقوقی جایگزین، ممکن است دارای شرایط اختصاصی خود نیز باشند که باید رعایت شوند:

  • لزوم قبض در عقد هبه: همان طور که پیش تر اشاره شد، در عقد هبه، قبض (تصرف فیزیکی یا حکمی) مال موهوبه توسط متهب (کسی که هبه به او می شود) برای صحت عقد ضروری است. بدون قبض، هبه کامل نشده و اثر قانونی ندارد.
  • ضرورت تنظیم سند رسمی در دفاتر اسناد رسمی برای مهریه: اگرچه بسیاری از عقود و ایقاعات می توانند به صورت شفاهی یا با سند عادی نیز معتبر باشند، اما برای تضمین حقوق طرفین، جلوگیری از انکار یا تردید در آینده و اثبات آسان تر در مراجع قضایی، اکیداً توصیه می شود که تمامی اعمال حقوقی مرتبط با تعدیل مهریه (اعم از هبه، صلح یا ابراء) در دفاتر اسناد رسمی و در قالب سند رسمی تنظیم شوند. این امر به ویژه برای اموال غیرمنقول (مانند ملک) ضروری و طبق قانون ثبت، لازم الاجرا است و به اثر حقوقی تغییر مهریه قطعیت می بخشد.

تفاوت های کلیدی بین مهریه اصلی و مبالغ اضافه شده از طرق دیگر

با توجه به اینکه افزایش مهریه بعد از عقد تحت عنوان مهریه اصلی امکان پذیر نیست و باید از روش های جایگزین استفاده کرد، درک تفاوت های حقوقی بین مهریه اصلی و مبالغ اضافه شده از طرق دیگر از اهمیت بالایی برخوردار است. این تفاوت ها، پیامدهای عملی متفاوتی را در پی خواهند داشت:

  1. عدم شمول عنوان مهریه: مهمترین تفاوت این است که مبالغ یا اموال اضافه شده از طریق هبه، صلح یا تعهدات مستقل، عنوان حقوقی مهریه را ندارند. این بدان معناست که در هیچ سند رسمی یا رأی دادگاه، این مبالغ به عنوان جزئی از مهریه اصلی تلقی نخواهند شد، حتی اگر افزایش تعداد سکه مهریه بعد از عقد صورت گرفته باشد.
  2. تفاوت در نحوه مطالبه:
    • برای مهریه اصلی، زوجه می تواند از طریق دعوای مطالبه مهریه اقدام کند که رویه و تشریفات خاص خود را در دادگاه های خانواده دارد و ممکن است منجر به توقیف اموال و اعمال ماده ۲۲ قانون حمایت خانواده شود.
    • برای مبالغ اضافه شده، زوجه باید بسته به نوع عمل حقوقی، از طریق دعاوی عمومی مالی اقدام کند. مثلاً برای هبه، دعوای مطالبه عین موهوبه (در صورت عدم قبض) یا اثبات مالکیت؛ برای صلح، دعوای مطالبه مال مورد صلح یا الزام به تنظیم سند رسمی؛ و برای تعهدات مالی، دعوای مطالبه وجه چک یا سفته یا مطالبه دین مطرح خواهد شد.
  3. عدم برخورداری از امتیازات خاص مهریه: مبالغ اضافه شده از طریق روش های جایگزین، از امتیازات ویژه ای که قانون برای مهریه قائل است، برخوردار نخواهند بود:
    • امتیاز دین ممتاز: مهریه شرعی بعد از عقد و دین آن، جزو دیون ممتازه محسوب می شود و در صورت ورشکستگی زوج یا در اولویت بندی طلبکاران، مقدم بر بسیاری از دیون دیگر است. مبالغ اضافه شده فاقد این امتیاز هستند و مانند سایر دیون عادی تلقی می شوند.
    • اثر حقوقی تغییر مهریه: در واقعیت، این مبالغ، صرفاً تعهدات مالی جدید و مستقل هستند و آثار حقوقی مهریه اصلی را نخواهند داشت.
  4. تأثیر در تقسیط و اعسار زوج: در صورتی که زوج درخواست اعسار و تقسیط مهریه را داشته باشد، دادگاه صرفاً مهریه اصلی مندرج در عقدنامه را مورد بررسی قرار می دهد. مبالغی که از طرق دیگر اضافه شده اند، به عنوان دیون جداگانه تلقی شده و تابع احکام اعسار و تقسیط مربوط به خود هستند که ممکن است با مهریه متفاوت باشد.

در مجموع، هرچند روش های جایگزین می توانند بار مالی اضافی برای زوج ایجاد کنند یا از تعهد مالی زوجه بکاهند، اما از نظر حقوقی، هرگز جایگزین ماهیت و امتیازات مهریه اصلی نخواهند شد و باید با آگاهی کامل از این تفاوت ها اقدام نمود تا عواقب بخشیدن مهریه یا افزودن آن، به درستی درک شود.

تغییر شروط ضمن عقد: یک راهکار مرتبط اما متفاوت

در کنار مهریه، شروط ضمن عقد نکاح نیز جزء مهمی از سند ازدواج هستند که می توانند حقوق و تعهدات زوجین را فراتر از احکام کلی قانون مدنی تنظیم کنند. در حالی که افزایش یا کاهش مهریه به طور مستقیم پس از عقد امکان پذیر نیست، تغییر شروط ضمن عقد یک راهکار قانونی و معتبر برای ایجاد یا تعدیل تعهدات مالی و غیرمالی بین زوجین پس از عقد نکاح محسوب می شود. این شروط ضمن عقد و مهریه ارتباطی ساختاری دارند، اما از لحاظ ماهیت مستقل عمل می کنند.

امکان تغییر یا افزودن شروط

زوجین می توانند پس از ازدواج، با توافق یکدیگر و مراجعه به دفاتر اسناد رسمی برای مهریه و سایر امور، شروط جدیدی را به شروط ضمن عقد نکاح اضافه کنند یا شروط قبلی را تغییر دهند. این شروط می توانند ماهیت مالی یا غیرمالی داشته باشند، مشروط بر اینکه:

  • مخالف با مقتضای ذات عقد نکاح نباشند (مثلاً شرط عدم تمکین برای همیشه).
  • خلاف قانون آمره نباشند.
  • مجهول نباشند (یعنی از لحاظ ماهیت و قابلیت اجرا مشخص باشند).

مثال هایی از شروط مالی که می توان اضافه کرد:

  • شرط پرداخت مبلغ مشخصی از سوی زوج به زوجه در صورت طلاق (به عنوان «بخششی غیر از مهریه»).
  • شرط واگذاری قسمتی از اموال زوج به زوجه در صورت فوت زوج یا وقوع حوادث خاص.
  • شرط تقسیم اموال مشترک به نسبت های مشخص در صورت جدایی.

تمایز اساسی با مهریه

تفاوت کلیدی این شروط با مهریه در این است که مبالغ یا تعهدات ناشی از این شروط، عنوان مهریه را ندارند و تابع احکام و امتیازات مهریه نیستند. این بدان معناست که رای وحدت رویه مهریه که افزایش مهریه بعد از عقد را ممنوع کرده است، شامل حال این شروط نمی شود. این شروط، تعهداتی مستقل ایجاد می کنند که به موجب توافق طرفین و بر اساس قواعد عمومی قراردادها، لازم الاجرا و معتبر هستند.

اهمیت این روش

استفاده از شروط ضمن عقد، یک ابزار انعطاف پذیر و کارآمد برای زوجین است تا بتوانند:

  • تضمینات مالی اضافی برای زوجه فراهم کنند: در شرایطی که مهریه اولیه ناچیز است یا ارزش آن کاهش یافته، می توان با افزودن شروط مالی، پشتوانه مالی زن را تقویت کرد.
  • عدالت مالی را برقرار سازند: در طول زندگی مشترک، ممکن است وضعیت مالی زوج تغییر کند و او بخواهد تعهدات بیشتری را در قبال همسرش بپذیرد. شروط ضمن عقد این امکان را فراهم می آورد.
  • از بروز اختلافات احتمالی در آینده پیشگیری کنند: با شفاف سازی تعهدات مالی و غیرمالی در قالب شروط ضمن عقد، بسیاری از ابهامات و زمینه های نزاع آتی کاهش می یابد و به شرایط افزایش و کاهش مهریه شفافیت بیشتری می بخشد.

بنابراین، برای زوجینی که به دنبال تعدیل مهریه یا ایجاد تضمینات مالی جدید پس از عقد هستند، مشورت با وکیل و بررسی امکان افزودن یا تغییر شروط ضمن عقد در دفاتر اسناد رسمی، یک گزینه بسیار مناسب و کاملاً قانونی محسوب می شود.

نتیجه گیری و توصیه های نهایی

در پاسخ به سوال اصلی مقاله ایا مهریه قابل افزایش است؟، باید گفت که مهریه اصلی پس از عقد نکاح، تحت عنوان مهریه، به طور مستقیم قابل تغییر (افزایش یا کاهش) نیست. این ممنوعیت ریشه در رویه قضایی کشور و نظر فقهای شورای نگهبان (به ویژه پس از رأی وحدت رویه شماره 488 هیأت عمومی دیوان عدالت اداری) دارد که مهریه شرعی را همان میزان توافق شده در زمان عقد می داند. هدف از این رویکرد، حفظ ثبات حقوقی عقد نکاح و جلوگیری از بی ثباتی های احتمالی است.

با این حال، این بدان معنا نیست که زوجین نمی توانند پس از عقد، توافقات مالی جدیدی داشته باشند یا تعهدات مالی خود را تعدیل کنند. راه حل های قانونی جایگزین متعددی برای افزایش مالی به زوجه پس از عقد یا کاهش مهریه از طریق صرف نظر کردن زوجه از حق خود وجود دارد. این راهکارها شامل: هبه (بخشش)، عقد صلح بلاعوض، یا ایجاد تعهدات مالی مستقل برای افزایش و ابراء (بخشیدن دین) از سوی زوجه، هبه مهریه از سوی زوجه به زوج، یا عقد صلح از سوی زوجه برای کاهش مهریه است.

هر یک از این اعمال حقوقی، شرایط صحت عمومی و گاهی شرایط اختصاصی خود را دارند که باید به دقت رعایت شوند. نکته بسیار مهم این است که این مبالغ و تعهدات اضافه شده، عنوان مهریه را ندارند و از امتیازات خاص مهریه (مانند ممتاز بودن دین یا شمول احکام اعسار و تقسیط مهریه) برخوردار نخواهند بود. همچنین، تغییر شروط ضمن عقد می تواند به عنوان یک راهکار انعطاف پذیر و متفاوت، برای ایجاد تعهدات مالی جدید و تضمین حقوق مالی زوجه، مورد استفاده قرار گیرد که مشمول محدودیت های تغییر مهریه نمی شود.

در نهایت، با توجه به پیچیدگی های حقوقی و پیامدهای بلندمدت تصمیمات مربوط به مهریه و تعهدات مالی در زندگی مشترک، اکیداً توصیه می شود که زوجین قبل از هرگونه اقدام برای تغییر مهریه بعد از ازدواج از طریق روش های جایگزین، حتماً با یک وکیل متخصص حقوق خانواده مشورت کنند. تنظیم دقیق اسناد رسمی در دفاتر اسناد رسمی، برای اطمینان از اعتبار و جلوگیری از ابهامات و دعاوی آتی، گامی حیاتی است که نباید نادیده گرفته شود. آگاهی کامل و عمل مطابق با قانون، تنها راه برای حفظ حقوق و جلوگیری از مشکلات حقوقی در آینده است.