اجزای تشکیل دهنده عنصر مادی | راهنمای جامع ساختار مواد

وکیل

اجزای تشکیل دهنده عنصر مادی در حقوق کیفری: راهنمای جامع، تحلیلی و کاربردی

عنصر مادی جرم، به ظهور خارجی رفتار مجرمانه در عالم واقع اشاره دارد و بدون آن هیچ جرمی قابل اثبات و مجازات نخواهد بود. این رکن اساسی در حقوق کیفری، از سه جزء اصلی رفتار مجرمانه، نتیجه مجرمانه و رابطه سببیت تشکیل شده است که هر یک نقش حیاتی در تحقق مسئولیت کیفری ایفا می کنند. درک دقیق این اجزا برای دانشجویان، حقوقدانان و تمامی علاقه مندان به مبانی حقوق جزا ضروری است.

در نظام های حقوقی مدرن، صرف نیت یا قصد ارتکاب جرم، بدون تجلی خارجی و عینی، موجب مسئولیت کیفری نمی شود. این اصل بنیادین، از حقوق شهروندی در برابر تفتیش عقاید حمایت کرده و بر لزوم وقوع عملی مادی و قابل مشاهده تأکید دارد. تحلیل دقیق اجزای تشکیل دهنده عنصر مادی، نه تنها به قضات در صدور احکام عادلانه یاری می رساند، بلکه به وکلا و کارآموزان نیز ابزاری قدرتمند برای دفاع یا اثبات اتهامات ارائه می دهد. از این رو، بررسی عمق و ابعاد مختلف این مفهوم، فراتر از یک تعریف ساده، به درک جامع تری از ساختار جرائم و مبانی عدالت کیفری منجر می شود.

عنصر مادی جرم چیست؟ تعریفی جامع از منظر قانون و دکترین حقوقی

عنصر مادی جرم مجموعه ای از رفتارها (اعم از فعل یا ترک فعل)، شرایط خاص و اوضاع و احوالی است که قانون گذار آن را در کنار عنصر قانونی و معنوی، برای تحقق یک بزه، ضروری و قابل مجازات دانسته است. این عنصر، به معنای تجلی خارجی اراده مجرمانه در عالم واقع است و بدون آن، حتی قوی ترین نیات مجرمانه نیز نمی توانند به تنهایی زمینه مسئولیت کیفری را فراهم آورند. دکترین حقوقی بر این باور است که تا زمانی که فکر مجرمانه در قالب یک رفتار عینی و قابل مشاهده نمود پیدا نکند، جامعه دلیلی برای مداخله و اعمال مجازات ندارد.

ویژگی بارز عنصر مادی، «ظهور خارجی» و «عینی» بودن آن است. این بدان معناست که رفتار مجرمانه باید از حالت ذهنی خارج شده و در فضای بیرونی به وقوع بپیوندد تا قابل تشخیص، اثبات و در نهایت، مجازات باشد. برای مثال، صرف فکر دزدیدن مال دیگری، جرم نیست، اما دست درازی به آن مال و ربودن آن، عنصر مادی سرقت را محقق می سازد. این اصل، از مهمترین تضمین های آزادی های فردی و احترام به حریم خصوصی افراد در یک دادرسی عادلانه محسوب می شود، چرا که صرفاً اعمال و رفتارهای افراد، و نه افکار یا نیات پنهانشان، می تواند مورد قضاوت و پیگیری کیفری قرار گیرد.

نقش عنصر مادی در تحقق یک دادرسی عادلانه و اصل فردی بودن مجازات ها بسیار حیاتی است. در واقع، اثبات وجود عنصر مادی، تضمین می کند که هیچ کس به صرف داشتن افکار یا امیال مجرمانه مجازات نشود. این رکن، زمینه را برای تفکیک بین «قصد ارتکاب جرم» (که بخشی از عنصر معنوی است) و «ارتکاب واقعی جرم» (که جزء عنصر مادی است) فراهم می آورد. به همین دلیل، حقوقدانان همواره بر تحلیل دقیق و تفصیلی اجزای عنصر مادی تأکید ورزیده اند تا اطمینان حاصل شود که مبنای مسئولیت کیفری، بر رفتارهای عینی و قابل اثبات استوار است.

اجزای سه گانه اصلی تشکیل دهنده عنصر مادی: بررسی تفصیلی و عمیق

عنصر مادی جرم به طور سنتی و از منظر اکثریت قریب به اتفاق حقوقدانان، از سه جزء اصلی تشکیل شده است: رفتار مجرمانه، نتیجه مجرمانه و رابطه سببیت. این اجزا در کنار یکدیگر، پیکره مادی جرم را می سازند و فقدان هر یک از آن ها (در جرائمی که وجود آن جزء خاص ضروری است)، مانع از تحقق کامل عنصر مادی و در نتیجه، مانع از اثبات جرم می شود. در ادامه به تشریح تفصیلی هر یک از این اجزا می پردازیم.

۱. رفتار مجرمانه (Actus Reus): ستون فقرات عنصر مادی

رفتار مجرمانه، نخستین و مهم ترین جزء عنصر مادی است که به هرگونه عمل فیزیکی ارادی (مثبت یا منفی) اطلاق می شود که قانون گذار برای آن مجازات تعیین کرده است. این رفتار، ظهور خارجی نیت مجرمانه و نقطه آغازین وقوع بزه است. رفتار مجرمانه می تواند به دو شکل اصلی فعل مثبت یا ترک فعل بروز یابد که هر یک ویژگی ها و شرایط خاص خود را دارند.

الف) فعل مثبت (عمل)

فعل مثبت، انجام یک عمل فیزیکی و ارادی است که منجر به تحقق جرم می شود. این اعمال معمولاً با حرکت و فعالیت فیزیکی مرتکب همراه هستند. در اغلب جرائم، عنصر مادی به صورت فعل مثبت ظاهر می شود.

  • شرح: انجام عملی فیزیکی و ارادی که منجر به تحقق جرم می شود. این عمل باید قابل انتساب به مرتکب باشد و در عالم خارج بروز پیدا کند.
  • مثال ها:
    • در جرم سرقت، ربودن مال متعلق به دیگری با نیروی فیزیکی.
    • در جرم قتل، شلیک گلوله، وارد کردن ضربه چاقو یا هر عمل فیزیکی دیگری که منجر به سلب حیات شود.
    • در جرم کلاهبرداری، توسل به وسایل متقلبانه و انجام اقداماتی برای فریب دیگری.
  • ویژگی ها:
    • ارادی بودن: رفتار باید ناشی از اراده و اختیار مرتکب باشد، نه از روی اجبار فیزیکی مطلق یا واکنش های غیرارادی.
    • قابلیت انتساب به مرتکب: باید بتوان عمل را به شخص خاصی نسبت داد.
    • ظهور خارجی: عمل باید به صورت عینی و قابل مشاهده رخ داده باشد.

ب) ترک فعل (Omission): خودداری مجرمانه

ترک فعل به معنای خودداری از انجام عملی است که قانون یا تکلیف قانونی خاصی، شخص را ملزم به انجام آن کرده است و از این خودداری، نتیجه مجرمانه حاصل می شود. در اینجا، جرم نه با انجام کاری، بلکه با انجام ندادنِ یک کارِ واجب محقق می شود.

  • شرح: خودداری از انجام عملی که قانون تکلیف به انجام آن نموده است و از این خودداری، نتیجه مجرمانه حاصل می شود. ترک فعل صرفاً در مواردی جرم محسوب می شود که شخص وظیفه قانونی یا قراردادی مشخصی برای انجام آن عمل داشته باشد.
  • شرایط تحقق:
    • وجود تکلیف قانونی یا قراردادی: شخص باید به موجب قانون (مانند وظیفه والدین در قبال فرزندان) یا قرارداد (مانند وظیفه یک نگهبان) ملزم به انجام عملی باشد.
    • توانایی انجام عمل: مرتکب باید توانایی فیزیکی و عملی برای انجام آن عمل را داشته باشد.
    • عدم انجام عمل: با وجود تکلیف و توانایی، فرد از انجام آن عمل خودداری کند.
  • مثال ها:
    • ترک انفاق توسط پدر یا شوهر که منجر به عسر و حرج افراد تحت تکفل شود.
    • عدم امدادرسانی پزشک به بیمار در حال احتضار در صورت وجود تکلیف قانونی و توانایی.
    • عدم گزارش وقوع جرم توسط مأمورین دولتی در صورتی که تکلیف قانونی به گزارش داشته باشند.
  • تفاوت با فعل سلبی محض: ترک فعل مجرمانه با فعل سلبی محض (صرفاً انجام ندادن یک کار بدون تکلیف قانونی) متفاوت است. مثلاً، اگر کسی تصمیم بگیرد به خیریه کمک نکند، این یک فعل سلبی محض است و جرم نیست، زیرا تکلیف قانونی برای کمک به خیریه وجود ندارد. اما اگر قیم قانونی از تأمین نیازهای کودک تحت قیمومت خود سر باز زند، این ترک فعل مجرمانه است.

ج) جرم فعل ناشی از ترک فعل (Crime by Omission Resulting in Action)

این دسته از جرائم، حالتی پیچیده تر را شامل می شوند که در آن ترک فعلِ یک شخص، به طور غیرمستقیم، به وقوع یک فعل مجرمانه یا نتیجه ای منجر می شود که معمولاً با فعل مثبت حاصل می گردد. در این موارد، ترک فعل، نقش یک علت اصلی را در بروز نتیجه ایفا می کند.

  • شرح: حالتی که ترک فعل منجر به وقوع یک فعل مجرمانه یا نتیجه ای می شود که معمولاً با فعل مثبت حاصل می شود. در اینجا، مسئولیت کیفری بر اساس این فرض بنیادین است که اگر شخص به تکلیف خود عمل می کرد، نتیجه مجرمانه حاصل نمی شد. این دسته از جرایم نیازمند اثبات رابطه سببیت قوی بین ترک فعل و نتیجه هستند.
  • مثال ها:
    • اگر مادری که طبق قانون وظیفه نگهداری از نوزاد خود را دارد، از شیر دادن یا مراقبت های اولیه خودداری کند و نوزاد به دلیل این ترک فعل فوت کند، در اینجا فوت نوزاد نتیجه ای است که از ترک فعل مادر ناشی شده و می تواند به منزله قتل عمد یا شبه عمد تلقی شود.
    • یک نگهبان موظف که از بسته بودن درب انبار اطمینان حاصل نکند و به همین دلیل سرقت از انبار صورت گیرد، ممکن است مسئول جرم سهل انگاری ناشی از ترک فعل شناخته شود.
  • تأکید بر رابطه سببیت: در این نوع جرائم، اثبات رابطه سببیت قوی و مستقیم بین ترک فعل و نتیجه مجرمانه از اهمیت فوق العاده ای برخوردار است. باید به وضوح نشان داده شود که اگر ترک فعل صورت نمی گرفت، نتیجه مجرمانه نیز محقق نمی شد.

۲. نتیجه مجرمانه (Result): تغییر در عالم خارج

نتیجه مجرمانه به تغییر عینی و ملموسی اطلاق می شود که در جهان خارج، در پی رفتار مجرمانه مرتکب حاصل می گردد. این تغییر، می تواند فیزیکی (مانند سلب حیات در قتل)، مالی (مانند ربودن مال در سرقت) یا حتی غیرملموس اما قابل اندازه گیری (مانند خدشه به حیثیت در افترا) باشد. وجود نتیجه مجرمانه، اصلی ترین تفاوت بین جرائم مطلق و مقید را رقم می زند.

الف) جرائم مطلق و مقید: تمایز اساسی

تشخیص بین جرائم مطلق و مقید، یکی از مهمترین مباحث در زمینه عنصر مادی جرم است، چرا که تعیین کننده لزوم یا عدم لزوم حصول یک نتیجه مشخص برای تکمیل جرم است.

  • جرم مطلق (Absolute Crime):
    • شرح: در جرائم مطلق، تحقق عنصر مادی بدون نیاز به حصول نتیجه خاصی صورت می گیرد و صرف انجام رفتار مجرمانه توسط مرتکب، برای تکمیل جرم کافی است. قانون گذار در این موارد، خطر احتمالی یا اخلال در نظم عمومی ناشی از نفس عمل را مورد توجه قرار داده است.
    • مثال ها:
      • توهین: صرف بیان الفاظ توهین آمیز، جرم محسوب می شود، حتی اگر مخاطب از آن ناراحت نشود یا آسیبی به حیثیت او وارد نشود.
      • تهدید: صرف بیان تهدید به انجام عملی مجرمانه علیه دیگری، جرم است، حتی اگر تهدیدکننده هرگز قصد عملی کردن آن را نداشته باشد یا نتواند آن را عملی کند.
      • شرب خمر: خود نوشیدن مسکرات جرم است، و مست شدن نتیجه نیست و نقشی در تحقق جرم ندارد.
  • جرم مقید (Result-Based Crime):
    • شرح: در جرائم مقید، تحقق عنصر مادی منوط به حصول یک نتیجه مشخص و ملموس است. بدون وقوع این نتیجه، جرم کامل تلقی نمی شود و حداکثر ممکن است به عنوان شروع به جرم قابل پیگیری باشد.
    • مثال ها:
      • قتل: سلب حیات از شخص دیگر، نتیجه ای است که باید حاصل شود.
      • سرقت: ربودن و بردن مال متعلق به دیگری، نتیجه ای است که جرم را مقید می سازد.
      • تخریب: آسیب رساندن و از بین بردن مال دیگری، نتیجه ضروری برای تحقق این جرم است.
    • اهمیت تشخیص در مباحث شروع به جرم و جرم عقیم: تمایز بین جرائم مطلق و مقید در مباحث مربوط به شروع به جرم، جرم عقیم و جرم محال اهمیت بسزایی دارد. در جرائم مقید است که می توان از مفاهیم شروع به جرم، جرم عقیم و محال سخن گفت، زیرا در این جرائم است که میان رفتار و نتیجه، فاصله ای وجود دارد که ممکن است مانع از تحقق نتیجه شود.

۳. رابطه سببیت (Causation): پل ارتباطی رفتار و نتیجه

رابطه سببیت، پیوند منطقی و ضروری بین رفتار مجرمانه مرتکب و نتیجه حاصله است. اثبات این رابطه، به ویژه در جرائم مقید، حیاتی و رکن اساسی برای انتساب نتیجه به عمل مرتکب و در نتیجه، احراز مسئولیت کیفری است. بدون اثبات رابطه سببیت، حتی اگر رفتاری مجرمانه و نتیجه ای ناگوار رخ داده باشد، نمی توان آن نتیجه را به رفتار خاصی از سوی متهم نسبت داد و او را مسئول دانست.

پیچیدگی های رابطه سببیت زمانی آشکار می شود که عوامل متعدد، دخالت اشخاص ثالث یا حوادث طبیعی در وقوع نتیجه مؤثر باشند. در چنین مواردی، دکترین حقوقی نظریات متعددی را برای تحلیل و تبیین رابطه سببیت ارائه داده است:

  • نظریه برابری اسباب (Equivalency of Conditions):
    • شرح: بر اساس این نظریه، هر عاملی که در وقوع نتیجه مؤثر بوده و حذف آن منجر به عدم وقوع نتیجه می شد، سبب محسوب می شود. در واقع، تمامی شرایط و عواملی که زنجیره وار به نتیجه نهایی منتهی شده اند، به یک اندازه در وقوع نتیجه نقش دارند.
    • نقد: این نظریه بسیار گسترده است و ممکن است دایره مسئولیت را تا حد غیرقابل قبولی افزایش دهد، به طوری که حتی عوامل بسیار دور و غیرمستقیم را نیز سبب بداند.
  • نظریه سبب نزدیک و مؤثر (Proximate and Effective Cause):
    • شرح: این نظریه تلاش می کند تا دایره اسباب را محدودتر کند و تنها نزدیک ترین و مؤثرترین عامل را در وقوع نتیجه، سبب محسوب می کند. این عامل، معمولاً آخرین عامل فعال در زنجیره وقایع است.
    • نقد: این نظریه نیز ممکن است در برخی موارد، عوامل مهم اما دورتر را نادیده بگیرد.
  • نظریه شرط ضروری (Sine Qua Non – شرط بدون آن هرگز):
    • شرح: این نظریه که به تست حذف نیز معروف است، بیان می کند که اگر رفتار مرتکب نبود، آیا نتیجه نیز حاصل نمی شد؟ اگر پاسخ منفی باشد (یعنی اگر رفتار مرتکب نبود، نتیجه هم اتفاق نمی افتاد)، پس رفتار مرتکب شرط ضروری و سبب نتیجه است.
    • کاربرد: این نظریه در بسیاری از نظام های حقوقی به عنوان مبنای اولیه برای اثبات رابطه سببیت پذیرفته شده است، اما برای موارد پیچیده با عوامل متعدد، نیازمند تکمیل با نظریات دیگر است.

اثبات رابطه سببیت، به ویژه در جرائم مقید، حیاتی و رکن اساسی برای انتساب نتیجه به عمل مرتکب و در نتیجه، احراز مسئولیت کیفری است. بدون اثبات این رابطه، حتی اگر رفتاری مجرمانه و نتیجه ای ناگوار رخ داده باشد، نمی توان آن نتیجه را به رفتار خاصی از سوی متهم نسبت داد و او را مسئول دانست.

عوامل قطع کننده رابطه سببیت: در برخی موارد، عواملی ممکن است زنجیره سببیت بین رفتار مرتکب و نتیجه را قطع کرده و مانع از انتساب نتیجه به وی شوند:

  • فورس ماژور (قوه قاهره): حوادث غیرقابل پیش بینی و غیرقابل کنترل طبیعی مانند زلزله، سیل، طوفان که به طور مستقل موجب وقوع نتیجه شوند.
  • دخالت عامل ثالث مستقل و قوی تر: اگر عامل ثالثی پس از رفتار مرتکب، دخالت کرده و به طور مستقل و با قدرت بیشتر، نتیجه را رقم زند (مانند حمله شخص ثالثی که مجنی علیه را که در اثر ضربه اولی زخمی شده بود، به قتل می رساند).
  • تقصیر مجنی علیه که به طور کامل عامل نتیجه باشد: در صورتی که تقصیر خود قربانی به حدی باشد که به طور کامل، عامل اصلی وقوع نتیجه محسوب شود و رفتار مرتکب نقش ناچیزی در آن داشته باشد.

تقسیم بندی های عنصر مادی بر اساس ویژگی های مختلف (فراتر از اجزای اصلی)

فراتر از اجزای سه گانه اصلی، عنصر مادی جرائم را می توان بر اساس ویژگی های دیگری نیز دسته بندی کرد که هر یک از این تقسیم بندی ها، آثار حقوقی و قضایی مهمی در بردارند و به درک عمیق تر انواع بزهکاری کمک می کنند. این دسته بندی ها به تفکیک جرائم از حیث زمان ارتکاب، تعداد رفتارها و نحوه وقوع، می پردازند.

الف) بر اساس دوام رفتار:

جرم آنی (Instantaneous Crime):

جرم آنی به جرمی اطلاق می شود که رفتار مجرمانه در یک لحظه و یک واحد زمانی مشخص به اتمام می رسد، حتی اگر نتیجه آن در آینده ادامه یابد. در این نوع جرائم، عمل مرتکب به سرعت پایان می پذیرد و استمرار خاصی ندارد.

  • مثال:
    • ضرب و جرح: با وارد کردن ضربه یا جراحت، عمل مجرمانه در همان لحظه به پایان می رسد.
    • سرقت: با ربودن و بردن مال، جرم آنی محقق می شود.
    • صدور چک بلامحل: لحظه صدور چک و عدم وجود موجودی کافی، جرم را به صورت آنی محقق می سازد.

جرم مستمر (Continuous Crime):

جرم مستمر جرمی است که رفتار مجرمانه آن برای مدتی ادامه دارد و حالت ارتکابی آن در طول زمان استمرار پیدا می کند. در این جرائم، هر لحظه از استمرار عمل، خود به معنای ادامه وقوع جرم است.

  • مثال:
    • اخفای مال مسروقه: نگهداری مال سرقتی برای هر لحظه از زمان ادامه دارد و یک رفتار مستمر است.
    • نگهداری مواد مخدر: نگهداری مواد مخدر تا زمانی که فرد این مواد را در اختیار دارد، مستمر محسوب می شود.
    • تصرف عدوانی: ادامه تصرف در ملک دیگری بدون اجازه، یک رفتار مستمر است.

فواید این تقسیم بندی:

تفکیک جرائم آنی و مستمر، آثار مهمی در حقوق کیفری دارد که در ادامه به برخی از آن ها اشاره می شود:

  • از حیث مرور زمان: در جرائم آنی، مرور زمان از لحظه وقوع جرم محاسبه می شود، اما در جرائم مستمر، مرور زمان از آخرین لحظه توقف رفتار مجرمانه آغاز می گردد.
  • تأثیر قوانین جدید: در جرائم آنی، قانون حاکم بر زمان وقوع جرم، مورد عمل قرار می گیرد. اما در جرائم مستمر، اگر در طول استمرار جرم، قانون جدیدی به تصویب برسد، آن قانون بر بخش های ادامه یافته جرم حاکم خواهد بود.
  • صلاحیت دادگاه: در جرائم آنی، دادگاهی صالح به رسیدگی است که جرم در حوزه قضایی آن واقع شده است. در جرائم مستمر، هر دادگاهی که در حوزه قضایی آن رفتار مجرمانه در حال استمرار باشد، می تواند صلاحیت رسیدگی داشته باشد.

ب) بر اساس شمار رفتار:

جرم ساده (Simple Crime):

جرم ساده، جرمی است که با یک عمل واحد و مشخص محقق می شود و برای تحقق آن، نیازی به تکرار رفتار مجرمانه نیست.

  • مثال:
    • توهین: با یک بار گفتن جمله توهین آمیز، جرم محقق می شود.
    • افترا: با یک بار نسبت دادن جرم به دیگری، جرم افترا کامل می گردد.

جرم به عادت (Habitual Crime):

جرم به عادت، جرمی است که تحقق آن مستلزم تکرار چند عمل مشابه است و یک بار انجام دادن آن عمل، جرم محسوب نمی شود. در واقع، قانون گذار تکرار یک رفتار خاص را ملاک جرم انگاری قرار داده است.

  • مثال:
    • قوادی: برای تحقق جرم قوادی، نیاز به تکرار عمل دلالگی و واسطه گری در امر فحشا است.
    • ولگردی: ولگردی معمولاً با تکرار رفتارهای بی خانمانی و بدون شغل مشخص، محقق می شود.

جرم مرکب (Complex Crime):

جرم مرکب، جرمی است که برای تحقق آن، انجام چندین رفتار مجرمانه (در ظاهر) برای حصول یک نتیجه واحد لازم است و این رفتارها، اجزای یک کلیت مجرمانه را تشکیل می دهند.

  • مثال:
    • کلاهبرداری: شامل مجموعه ای از رفتارها مانند توسل به وسایل متقلبانه، اغفال مالباخته و در نهایت بردن مال اوست. هر یک از این اجزا به تنهایی جرم نیستند، اما ترکیب آن ها کلاهبرداری را می سازد.
    • سرقت مسلحانه همراه با آزار: در این جرم، سرقت، حمل سلاح و آزار و اذیت قربانی، همگی در کنار هم، جرم مرکب را تشکیل می دهند.

مراحل و اشکال تحقق عنصر مادی: از ناتمام تا کامل

عنصر مادی جرم، همیشه به صورت کامل و با حصول تمامی نتایج مطلوب مرتکب ظاهر نمی شود. گاهی اوقات، به دلایلی خارج از اراده یا توانایی مجرم، روند ارتکاب جرم ناتمام می ماند یا نتیجه مورد نظر حاصل نمی شود. بررسی این مراحل و اشکال مختلف، برای تعیین میزان مسئولیت کیفری و نوع مجازات بسیار حائز اهمیت است.

الف) شروع به جرم (Attempt):

شروع به جرم به انجام رفتارهایی اطلاق می شود که مقدمه ارتکاب جرم اصلی هستند و قصد مجرمانه نیز وجود دارد، اما جرم به دلایلی خارج از اراده مرتکب به نتیجه نمی رسد.

  • تعریف: انجام رفتارهایی که مقدمه جرم اصلی بوده و قصد مجرمانه برای ارتکاب جرم وجود دارد، اما جرم به دلایلی خارج از اراده مرتکب (مانند دخالت شخص ثالث، ناکارآمدی ابزار، یا هوشیاری قربانی) به نتیجه نهایی و تام خود نمی رسد.
  • تفاوت با اعمال مقدماتی محض: شروع به جرم از اعمال مقدماتی محض (مانند خرید سلاح یا طرح ریزی نقشه جرم) متمایز است. در شروع به جرم، مرتکب وارد مرحله عملیاتی و اجرایی جرم شده است، در حالی که اعمال مقدماتی تنها پیش زمینه جرم هستند و هنوز وارد فاز اجرایی نشده اند و معمولاً مجازات ندارند.

ب) جرم عقیم (Unsuccessful Crime):

جرم عقیم، حالتی است که رفتار مجرمانه به طور کامل توسط مرتکب انجام شده است، اما به دلیل عدم مهارت، ضعف مرتکب، یا نقص در وسایل و ابزار مورد استفاده، نتیجه مجرمانه حاصل نمی شود.

  • تعریف: رفتار مجرمانه به طور کامل توسط مرتکب انجام شده است و او تمامی عملیات اجرایی لازم برای ارتکاب جرم را به اتمام رسانده است، اما به دلیل عدم مهارت یا ضعف مرتکب در اجرای عمل، یا نقص در وسیله ای که برای ارتکاب جرم استفاده شده، نتیجه مورد نظر حاصل نمی شود. در اینجا، عدم حصول نتیجه مربوط به ضعف مجرم است، نه دخالت عوامل خارجی.
  • مثال: شخصی به قصد قتل، شلیک می کند اما به دلیل ناشی بودن، گلوله به هدف نمی خورد و قربانی آسیبی نمی بیند. یا فردی به قصد سرقت، قفل را می شکند اما به دلیل ضعف جسمانی، موفق به حمل مال نمی شود.

ج) جرم محال (Impossible Crime):

جرم محال زمانی رخ می دهد که رفتار مجرمانه انجام شده، اما اساساً حصول نتیجه به دلیل فقدان موضوع جرم یا عدم امکان وسیله ارتکاب جرم، غیرممکن است.

  • تعریف: رفتار مجرمانه انجام شده، اما اساساً حصول نتیجه به دلیل فقدان موضوع (عدم وجود شیء یا فردی که جرم قرار است بر روی آن واقع شود) یا عدم امکان وسیله ناممکن است.
  • انواع:
    • محال بالذات: ماهیت و ذات عمل یا موضوع، اجازه وقوع جرم را نمی دهد. مثل تیراندازی به جنازه به قصد قتل (زیرا شخص از قبل مرده است).
    • محال بالعرض: به دلیل اوضاع و احوال خاص و خارج از کنترل مرتکب، حصول نتیجه ناممکن می شود. مثل تیراندازی به هدف در فاصله بسیار دور که اصابت گلوله به آن از لحاظ فیزیکی غیرممکن است، یا تلاش برای دزدی از جیب خالی.

د) جرم تام (Complete Crime):

جرم تام، کامل ترین شکل تحقق عنصر مادی است که در آن تمامی اجزای عنصر مادی (رفتار مجرمانه و در صورت نیاز، نتیجه مجرمانه و رابطه سببیت) به طور کامل و موفقیت آمیز محقق شده اند.

  • تعریف: زمانی که تمامی اجزای عنصر مادی (رفتار، و در صورت نیاز نتیجه مجرمانه) به طور کامل و موفقیت آمیز محقق شده و جرم به پایان رسیده است. در این حالت، مسئولیت کیفری به صورت کامل احراز شده و مجازات مربوط به جرم کامل اعمال می شود.

تفاوت عنصر مادی با سایر ارکان جرم (قانونی و معنوی)

برای درک کامل مفهوم جرم در حقوق کیفری، ضروری است که تمایز بین سه رکن اصلی آن یعنی عنصر قانونی، عنصر مادی و عنصر معنوی به درستی فهمیده شود. هر یک از این ارکان، جنبه ای متفاوت از جرم را پوشش می دهند و برای تحقق مسئولیت کیفری، حضور هر سه آن ها (با شرایط خاص هر جرم) ضروری است. عدم وجود هر یک از این ارکان، می تواند به طور کلی مانع از تشکیل جرم شود.

تفاوت با عنصر قانونی:

عنصر قانونی به اصل «قانونی بودن جرائم و مجازات ها» اشاره دارد که بر اساس آن هیچ عملی جرم نیست مگر اینکه در قانون برای آن مجازات تعیین شده باشد. این اصل، مهمترین ضمانت برای حقوق شهروندی در برابر خودسری های احتمالی دولت است.

  • عنصر قانونی: آنچه جرم است. به معنای پیش بینی رفتار مجرمانه در متون قانونی (مانند قانون مجازات اسلامی) و تعیین مجازات برای آن است. این رکن، مبنای مشروعیت اعمال مجازات است.
  • عنصر مادی: چگونه جرم واقع می شود. به معنای تجلی خارجی و عینی رفتار پیش بینی شده در قانون است.
  • تمایز: در واقع، عنصر قانونی به جنبه هنجاری و دستوری جرم (اینکه چه اعمالی ممنوع اند) می پردازد، در حالی که عنصر مادی به جنبه واقعی و فیزیکی جرم (اینکه آن عمل ممنوع به وقوع پیوسته است) اشاره دارد.
  • اصل قانونی بودن جرائم و مجازات ها (Nullum crimen, nulla poena sine praevia lege): این اصل بنیادین حقوق کیفری، تصریح می کند که هیچ جرمی بدون قانون قبلی و هیچ مجازاتی بدون حکم قانونی وجود ندارد.

تفاوت با عنصر معنوی/روانی:

عنصر معنوی یا روانی جرم، به جنبه درونی و ذهنی رفتار مجرمانه، یعنی نیت، قصد یا تقصیر مرتکب اشاره دارد. این رکن، به چرایی و چگونگی اراده مجرمانه برای ارتکاب جرم می پردازد.

  • عنصر معنوی: چرایی ارتکاب جرم. شامل قصد مجرمانه (سوء نیت عام و خاص)، علم به موضوع جرم، و در برخی موارد تقصیر (مانند بی احتیاطی یا بی مبالاتی) است.
  • عنصر مادی: آنچه انجام شده است. به رفتار فیزیکی و عینی که در عالم خارج رخ داده، می پردازد.
  • تمایز: عنصر معنوی به حالت روانی و ذهنی مجرم در حین ارتکاب جرم می پردازد، در حالی که عنصر مادی به جلوه بیرونی و قابل مشاهده آن حالت روانی اشاره دارد. برای مثال، در جرم قتل، قصد سلب حیات (عنصر معنوی) باید از طریق شلیک گلوله یا ضربه چاقو (عنصر مادی) به نمایش گذاشته شود.
  • اهمیت وجود هر سه رکن برای تحقق مسئولیت کیفری: در اغلب جرائم، برای اینکه فردی از نظر کیفری مسئول شناخته شود، وجود هر سه رکن (قانونی بودن عمل، وقوع مادی آن و وجود نیت یا تقصیر) ضروری است. فقدان هر یک از آن ها، می تواند منجر به عدم مسئولیت یا تغییر نوع مسئولیت (مثلاً از عمد به غیرعمد) شود.

مصادیق و کاربردهای عملی عنصر مادی در جرائم کلیدی

برای درک ملموس تر و کاربردی تر عنصر مادی، بررسی مصادیق آن در برخی از جرائم رایج و کلیدی در حقوق کیفری ایران از اهمیت بسزایی برخوردار است. این بخش، به طور خلاصه به عنصر مادی در جرائم مختلف اشاره می کند تا تصویر روشن تری از نحوه ظهور این رکن اساسی در عمل قضایی ارائه دهد.

عنصر مادی در جرم سرقت:

عنصر مادی سرقت، عبارت از ربودن مال متعلق به غیر است. این ربودن باید به صورت مخفیانه و بدون اطلاع و رضایت صاحب مال صورت گیرد. عمل ربودن، خود یک فعل مثبت است که تغییر تصرف را به دنبال دارد.

عنصر مادی در جرم قتل:

عنصر مادی قتل، سلب حیات از شخص دیگر است. این سلب حیات می تواند از طریق افعال مثبت مختلفی مانند شلیک گلوله، ضربه چاقو، خفه کردن یا هر اقدام فیزیکی دیگری که منجر به مرگ شود، صورت پذیرد.

عنصر مادی در جرم کلاهبرداری:

عنصر مادی کلاهبرداری، شامل توسل به وسایل متقلبانه برای فریب دیگری و بردن مال او است. این توسل به حیله و نیرنگ (فعل مثبت) باید منجر به اغفال قربانی و سپس تحصیل مال او شود.

عنصر مادی در جرم ضرب و جرح:

عنصر مادی ضرب و جرح، انجام اعمالی است که منجر به آسیب جسمانی، درد، کوفتگی یا حتی کبودی در بدن دیگری می شود. این اعمال معمولاً به صورت فعل مثبت مانند مشت زدن، لگد زدن یا استفاده از ابزار فیزیکی صورت می گیرد.

عنصر مادی در جرائم علیه عفت و اخلاق عمومی:

در جرائمی مانند رابطه نامشروع یا زنا، عنصر مادی به تعریف رفتارهای خاصی از قبیل بوسیدن، هم آغوشی، یا دخول آلت تناسلی مرد در اندام زن (در جرم زنا) اشاره دارد. این افعال باید به صورت عینی و خارجی محقق شوند.

عنصر مادی در جرائم ناشی از ترک فعل:

در این جرائم، عنصر مادی به صورت خودداری از انجام تکلیف قانونی بروز می کند که منجر به نتیجه ای مجرمانه می شود. برای مثال، عدم کمک به مصدوم در صورت وجود تکلیف قانونی و توانایی فرد، یا ترک انفاق توسط سرپرست خانواده.

جرم مصادیق عنصر مادی (رفتار) نوع جرم از حیث نتیجه
سرقت ربودن مال متعلق به غیر مقید (به ربودن مال)
قتل سلب حیات از شخص دیگر (مثل شلیک، ضربه) مقید (به سلب حیات)
کلاهبرداری توسل به وسایل متقلبانه + بردن مال مرکب و مقید (به بردن مال)
توهین فحاشی یا استعمال الفاظ رکیک مطلق
ترک انفاق خودداری از پرداخت نفقه در صورت وجود تکلیف مقید (به عدم تأمین معاش)

نتیجه گیری

عنصر مادی، به عنوان یکی از ارکان سه گانه جرم در کنار عنصر قانونی و معنوی، نقش غیرقابل انکاری در نظام حقوق کیفری ایفا می کند. درک جامع و دقیق اجزای تشکیل دهنده آن – یعنی رفتار مجرمانه، نتیجه مجرمانه و رابطه سببیت – برای تحلیل درست و عادلانه جرائم امری ضروری است. این عنصر، تجلی خارجی نیت مجرمانه و پل ارتباطی میان اندیشه و عمل است که بدون آن، صرف نیت، مجازات پذیر نخواهد بود.

تفکیک جرائم بر اساس ویژگی هایی نظیر دوام رفتار (آنی و مستمر) یا شمار رفتار (ساده، به عادت و مرکب)، و همچنین مراحل تحقق عنصر مادی (از شروع به جرم تا جرم تام)، پیچیدگی ها و ظرافت های خاص خود را دارد که در تعیین مسئولیت کیفری و نوع مجازات، اهمیت فراوانی پیدا می کند. بررسی این ابعاد، نه تنها به دانشجویان حقوقی، بلکه به قضات و وکلا کمک می کند تا با نگاهی عمیق تر به پرونده ها، عدالت را به نحو احسن اجرا کنند و از هرگونه اشتباه در اثبات یا رد اتهامات جلوگیری شود. این تحلیل جامع، نشان دهنده اهمیت بنیادین عنصر مادی به عنوان نقطه اتکای هرگونه دادرسی کیفری و تضمین کننده آزادی های فردی در برابر اتهامات بی اساس است.

سوالات متداول

عنصر مادی جرم چند بخش اصلی دارد؟

عنصر مادی جرم به طور کلی سه بخش اصلی دارد: ۱. رفتار مجرمانه (شامل فعل مثبت و ترک فعل)، ۲. نتیجه مجرمانه (که در جرائم مقید ضروری است) و ۳. رابطه سببیت بین رفتار و نتیجه.

آیا نیت مجرمانه بخشی از عنصر مادی است؟

خیر، نیت مجرمانه (یا قصد مجرمانه و سوء نیت) بخشی از عنصر معنوی یا روانی جرم محسوب می شود و ربطی به عنصر مادی ندارد. عنصر مادی به ظهور خارجی و عینی رفتار مجرمانه می پردازد، در حالی که نیت به جنبه درونی و ذهنی آن اشاره دارد.

تفاوت جرم مطلق و مقید چیست؟

در جرم مطلق، صرف انجام رفتار مجرمانه برای تحقق جرم کافی است و نیازی به حصول نتیجه خاصی نیست (مانند توهین). اما در جرم مقید، تحقق جرم منوط به حصول یک نتیجه مشخص و ملموس است (مانند قتل که مستلزم سلب حیات است).

چرا اثبات رابطه سببیت اهمیت دارد؟

اثبات رابطه سببیت در جرائم مقید حیاتی است، زیرا پیوند منطقی و ضروری بین رفتار مجرمانه مرتکب و نتیجه حاصله را برقرار می کند. بدون اثبات این رابطه، نمی توان نتیجه مجرمانه را به رفتار متهم نسبت داد و او را مسئول آن نتیجه دانست.

آیا ترک فعل می تواند عنصر مادی جرم باشد؟

بله، ترک فعل می تواند عنصر مادی جرم باشد، به شرطی که شخص تکلیف قانونی یا قراردادی مشخصی برای انجام آن عمل داشته باشد و با خودداری از آن، نتیجه مجرمانه حاصل شود (مانند ترک انفاق یا عدم امدادرسانی در صورت وجود وظیفه قانونی).