خلاصه کتاب انسان شناسی اسلامی رضا برنجکار

کتاب «انسان شناسی اسلامی» نوشته دکتر رضا برنجکار و علی نقی خدایاری یکی از آثار برجسته و در عین حال درسی در حوزه شناخت انسان از منظر اسلام است. این کتاب که توسط دفتر نشر معارف وابسته به نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه ها منتشر شده با هدف تبیین مبانی انسان شناسی بر اساس منابع اصیل دینی یعنی قرآن و احادیث معصومان (ع) به رشته تحریر درآمده است. اولین چاپ این کتاب در سال ۱۳۹۰ صورت گرفته و تا سال ۱۴۰۱ به چاپ دهم نیز رسیده است که نشان دهنده استقبال گسترده به خصوص در محیط های دانشگاهی به عنوان کتاب درسی برای دو واحد درس «انسان در اسلام» است. نویسندگان در این اثر تلاش می کنند تا با بهره گیری از آرا و اندیشه های مفسران قرآن و شارحان احادیث تصویری جامع و عمیق از جایگاه ویژگی ها ابعاد وجودی و سرنوشت انسان از دیدگاه اسلام ارائه دهند.

ایران پیپر | پژوهش | دانشگاه

در جهانی که مکاتب مختلف فکری فلسفی و عرفانی هر یک به نوعی به دنبال شناخت انسان بوده اند انسان شناسی اسلامی با تکیه بر وحی و سنت مسیری متمایز و اصولی را برای فهم این معارف کلیدی پیشنهاد می کند. این کتاب با ساختاری منسجم در نه فصل به بررسی موضوعات بنیادین از کلیات و ضرورت انسان شناسی گرفته تا آفرینش ساحت های وجودی (جسم و روح فطرت عقل امیال اختیار) فلسفه حیات کرامت سعادت و کمال و در نهایت رابطه انسان با خدا خود جامعه و جهان هستی می پردازد.

سرفصل های کتاب انسان شناسی اسلامی

در ادامه لیست کامل سرفصل های کتاب به همراه خلاصه جامعی از هر فصل ارائه می شود :

فصل اول : کلیات

این فصل به عنوان مقدمه ای بر مباحث اصلی کتاب به تعریف مفهوم انسان شناسی و تبیین ضرورت پرداختن به آن از منظر اسلامی می پردازد. انسان شناسی در معنای عام شامل تمامی علومی است که به مطالعه انسان از جنبه های مختلف می پردازند مانند روانشناسی جامعه شناسی فلسفه اخلاق و تاریخ. اما انسان شناسی اسلامی به طور خاص بر شناخت حقیقت انسان جایگاه او در نظام هستی هدف از آفرینش و مسیر سعادت او بر اساس تعالیم قرآن و سنت تمرکز دارد. ضرورت این شناخت از آنجا ناشی می شود که بدون فهم صحیح از خود انسان نمی تواند به اعتقاد صحیح و عمل صالح دست یابد که این دو ارکان اصلی سعادت او را تشکیل می دهند. درک ساحت های وجودی انسان فطرت الهی او مفهوم اختیار و مسئولیت و هدف نهایی زندگی همگی وابسته به شناخت عمیق از «خود» است.

این فصل همچنین به ارتباط انسان شناسی با دیگر حوزه های معرفتی اسلام مانند خداشناسی و جهان شناسی اشاره می کند چرا که شناخت انسان بدون درک خالق و نظام آفرینش شناختی ناقص خواهد بود. علاوه بر این ویژگی ها و مزایای انسان شناسی اسلامی نسبت به سایر مکاتب انسان شناسی مورد بحث قرار می گیرد. اتکای آن به منابع وحیانی (قرآن و حدیث) که از خطا مصون هستند جامعیت نگاه آن به ابعاد مادی و معنوی انسان و ارائه راهکارهای عملی برای رسیدن به کمال از جمله این مزایا به شمار می روند. در نهایت این فصل بستری فراهم می آورد تا خواننده با اهمیت و جایگاه مباحث بعدی کتاب آشنا شده و با ذهنی آماده وارد بررسی جزئیات وجود انسان از دیدگاه اسلام شود.

نکات کلیدی فصل اول :

ایران پیپر | پژوهش | دانشگاه

فصل دوم : آفرینش انسان و عوالم وجودی او

این فصل به بررسی چگونگی آفرینش انسان و مراحلی که وجود او از آغاز تا انجام طی می کند می پردازد. با استناد به آیات قرآن کریم ماده اولیه آفرینش انسان از عناصری چون خاک (تراب) گِل (طین) گِل چسبنده (طین لازب) گِل خشکیده (صلصال) آب (ماء) نطفه و علقه ذکر شده است. نویسندگان توضیح می دهند که این تعابیر مختلف ناظر به مراحل گوناگون خلقت انسان هستند و تعارضی میان آن ها وجود ندارد؛ از خاک اولیه تا مراحل جنینی در رحم. نکته مهم دیگر تأکید بر وحدت نوع بشر است؛ همه انسان ها با هر نژاد و رنگی از یک پدر و مادر مشترک یعنی حضرت آدم (ع) و حوا (س) به وجود آمده اند و آن دو نیز از خاک آفریده شده اند. این دیدگاه پایه بسیاری از مفاهیم اخلاقی و اجتماعی اسلام مانند برادری و برابری انسان هاست. بخش دیگر فصل به عوالم وجودی انسان می پردازد.

بر اساس متون دینی وجود انسان محدود به عالم دنیا نیست. پیش از این عالم انسان در عوالم دیگری مانند عالم ذر (یا عالم میثاق) حضور داشته است. در آن عوالم آزمون های الهی صورت گرفته و معرفت شهودی خداوند به انسان ها عطا شده است. نتایج آن پیمان ها و آزمون ها می تواند بر وضعیت انسان در این دنیا تأثیرگذار باشد. عالم دنیا به عنوان مرحله ای گذرا و واسطه ای میان عوالم پیشین و عالم آخرت معرفی می شود. مرگ پایان زندگی دنیوی و دروازه ورود به عالم برزخ است. برزخ عالمی است میان دنیا و قیامت که انسان تا برپایی رستاخیز در آن به سر می برد. پس از برزخ و پشت سر گذاشتن مواقف قیامت انسان بر اساس اعمال و اعتقادات خود در دنیا به بهشت یا جهنم وارد می شود که هر کدام دارای درجات و درکات متفاوتی هستند. آگاهی از این سیر وجودی و عوالم متعدد نگاه انسان به زندگی را عمیق تر کرده آن را هدفمند می سازد و به بسیاری از پرسش ها درباره سرنوشت و معنای حیات پاسخ می دهد.

نکات کلیدی فصل دوم :

فصل سوم : ساحت های وجودی انسان (۱)

این فصل به بررسی بخش اول از ابعاد و ساحت های گوناگون وجود انسان اختصاص دارد که درک آن ها برای شناخت کامل انسان ضروری است. مهم ترین بحث این فصل دوگانگی جسم و روح و نحوه ارتباط این دو با یکدیگر است. برخلاف دیدگاه های مادی گرایانه که انسان را صرفاً موجودی مادی می دانند اسلام بر وجود حقیقتی غیرمادی به نام روح تأکید دارد که منشأ حیات آگاهی اراده و سایر کمالات انسانی است. این فصل به تمایز روح و جسم و در عین حال ارتباط تنگاتنگ و تأثیر متقابل آن ها بر یکدیگر می پردازد. دیدگاه های مختلف فلاسفه و متکلمان اسلامی درباره حقیقت روح و زمان حدوث آن (آیا پیش از بدن بوده یا همزمان با آن ایجاد شده) به طور مختصر مورد اشاره قرار می گیرد. همچنین با استناد به روایات به اقسام ارواح در انسان اشاره می شود. در برخی روایات برای انسان (به خصوص انبیا و مؤمنان) چندین روح ذکر شده است مانند روح البدن (عامل حیات نباتی و حیوانی) روح الشهوه (منشأ غرایز) روح القوه (عامل حرکت و کار) روح الایمان (منشأ گرایش به خدا و فضائل) و روح القدس (روح ویژه انبیا و اولیا که منشأ علم الهی و عصمت است). درک این مراتب به فهم بهتر پیچیدگی وجود انسان کمک می کند.

ساحت مهم دیگر که در این فصل بررسی می شود فطرت است. فطرت به معنای سرشت و خلقت اولیه انسان است که شامل مجموعه ای از شناخت ها و گرایش های ذاتی و غیراکتسابی می شود. خداشناسی فطری (شناخت حضوری و قلبی خداوند) حقیقت جویی گرایش به خیر و کمال زیبایی دوستی و میل به جاودانگی از مهم ترین مصادیق اعتقادی و اخلاقی فطرت هستند. این امور در نهاد همه انسان ها قرار داده شده اند هرچند ممکن است تحت تأثیر عوامل محیطی و تربیتی شکوفا شده یا دچار انحراف گردند. در نهایت این فصل به عقل به عنوان یکی دیگر از قوای بنیادین انسان می پردازد. جایگاه عقل در وجود انسان بسیار رفیع است و در منابع دینی از آن به عنوان حجت باطنی خداوند یاد شده است. کارکردهای عقل شامل درک حقایق (عقل نظری) و تشخیص خوب و بد و راهنمایی به سوی عمل صالح (عقل عملی) است. همچنین به اقسام عقل (مانند عقل ابزاری عقل تجربی عقل ناب) و تفاوت آن با علم (که صرفاً دانستن است اما عقل قوه تشخیص و هدایت است) اشاره می شود.

نکات کلیدی فصل سوم :

فصل چهارم : ساحت های وجودی انسان (۲)

این فصل ادامه مبحث ساحت های وجودی انسان است و به جنبه های مهم دیگری از وجود او می پردازد. یکی از این ساحت ها امیال و گرایش ها است. انسان موجودی است با مجموعه ای از امیال و خواسته ها که محرک اصلی رفتار او هستند. این امیال را می توان به دو دسته کلی تقسیم کرد : امیال حیوانی (مانند میل به خوردن آشامیدن خواب غریزه جنسی) که برای بقای فرد و نوع ضروری هستند و امیال عالی انسانی (مانند میل به حقیقت عدالت زیبایی پرستش کمال جویی) که ریشه در فطرت و روح الهی او دارند. مدیریت صحیح امیال و هدایت آن ها در مسیر کمال یکی از وظایف اصلی انسان در زندگی است. اسلام نه امیال طبیعی را سرکوب می کند و نه اجازه طغیان آن ها را می دهد بلکه بر تعدیل و جهت دهی صحیح آن ها تأکید دارد. ساحت بسیار مهم دیگری که در این فصل به تفصیل مورد بحث قرار می گیرد آزادی و اختیار انسان است. برخلاف برخی مکاتب جبری که انسان را فاقد اختیار و بازیچه سرنوشت می دانند و همچنین دیدگاه تفویض که معتقد است خداوند انسان را به حال خود رها کرده و هیچ نقشی در افعال او ندارد دیدگاه اسلام «امر بین الامرین» است. یعنی انسان در اعمال خود مختار است و مسئولیت انتخاب هایش را بر عهده دارد اما این اختیار در طول اراده و قدرت الهی قرار دارد و خداوند بر همه امور احاطه دارد. این دیدگاه هم عدالت الهی (چون انسان مسئول اعمال خویش است) و هم توحید افعالی (چون هیچ فعلی خارج از حیطه قدرت و اذن خدا نیست) را حفظ می کند. در همین راستا مسئله قضا و قدر (سرنوشت) نیز تبیین می شود. قضا به معنای حکم قطعی و حتمی خداوند و قدر به معنای اندازه گیری و تعیین حدود و ویژگی های پدیده هاست. قضا و قدر الهی به معنای نفی اختیار انسان نیست بلکه خداوند سرنوشت انسان را بر اساس علم ازلی خود به اعمال اختیاری او رقم می زند. به عبارت دیگر اختیار انسان جزئی از تقدیر الهی است.

در بخش پایانی فصل به مسئله طبیعت انسان و خیر و شر بودن آن پرداخته می شود. آیا انسان ذاتاً خیر است یا شر؟ یا خنثی است و خوب و بد بودن او اکتسابی است؟ از دیدگاه اسلام انسان دارای فطرت الهی و گرایش ذاتی به خیر است اما در عین حال دارای نفس اماره و امیال و غرایزی است که اگر کنترل نشوند می توانند او را به سوی شر سوق دهند. بنابراین انسان موجودی است با ظرفیت دوگانه که با اختیار خود می تواند مسیر خیر یا شر را برگزیند.

نکات کلیدی فصل چهارم :

فصل پنجم : فلسفه حیات انسان

این فصل به یکی از بنیادی ترین پرسش های بشری می پردازد : هدف از زندگی چیست؟ و فلسفه آفرینش انسان چه می باشد؟ درک پاسخ این سوال جهت گیری کلی زندگی انسان را مشخص کرده و به آن معنا می بخشد. از منظر قرآن و روایات اهداف متعددی برای خلقت انسان ذکر شده که در نهایت به یک هدف غایی بازمی گردند. یکی از اهداف آزمون و ابتلا است. دنیا صحنه امتحان الهی است تا انسان ها با انتخاب های اختیاری خود در برابر سختی ها نعمت ها و تکالیف جوهره واقعی خود را نشان دهند و استحقاق پاداش یا کیفر را بیابند. هدف دیگر اظهار و تجلی صفات الهی است. خداوند انسان را آفرید تا صفات کمالیه خود مانند علم قدرت حکمت رحمت و ربوبیت را از طریق این مخلوق شگفت انگیز به نمایش بگذارد. انسان به عنوان خلیفة الله (جانشین خدا در زمین) آینه ای برای تجلی اسماء و صفات الهی است. اما هدف اصلی و غایی آفرینش انسان عبادت و پرستش خداوند معرفی شده است : «وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلاَّ لِیَعْبُدُونِ» (ذاریات ۵۶). عبادت در معنای وسیع کلمه تنها به معنای انجام مناسک و شعائر دینی نیست بلکه شامل هرگونه شناخت محبت و اطاعت آگاهانه و عاشقانه از خداوند است که منجر به تقرب و نزدیکی به او می شود. این تقرب و رسیدن به کمال نهایی همان هدف غایی است که عبادت وسیله رسیدن به آن است. کمال نهایی انسان در لقاء الله و فنای در صفات الهی و برخورداری از سعادت ابدی در جوار رحمت او خلاصه می شود. بنابراین فلسفه حیات انسان از دیدگاه اسلام یک سیر تکاملی از نقص به کمال از دوری به قرب از خاک تا افلاک است که از طریق معرفت ایمان عمل صالح و عبودیت محقق می شود. درک این هدف به زندگی پوچ گرایی و بی معنایی پایان داده و به تلاش ها و رنج های انسان در دنیا جهت و ارزش می بخشد.

نکات کلیدی فصل پنجم :

فصل ششم : کرامت و منزلت انسان

این فصل به بررسی جایگاه رفیع و ارزش ذاتی انسان در نظام آفرینش از دیدگاه اسلام می پردازد. کرامت انسانی یکی از مفاهیم کلیدی در انسان شناسی اسلامی است که در قرآن کریم به صراحت بر آن تأکید شده است : «وَ لَقَدْ کَرَّمْنا بَنی آدَمَ…» (اسراء ۷۰). این کرامت ذاتی و فراگیر است و شامل همه فرزندان آدم صرف نظر از رنگ نژاد دین یا جنسیت می شود. این فصل ابعاد مختلف این کرامت را تبیین می کند. یکی از جلوه های کرامت انسان آفرینش ویژه اوست. خداوند او را با دستان قدرت خود آفرید (اشاره به خلقت مستقیم و ویژه آدم) و از روح خود در او دمید («وَ نَفَخْتُ فیهِ مِنْ رُوحی»). همین روح الهی منشأ اصلی شرافت و برتری انسان بر بسیاری از مخلوقات است. جلوه دیگر کرامت برتری انسان بر فرشتگان در جنبه هایی خاص است.

داستان سجده فرشتگان بر آدم (ع) پس از آنکه خداوند علم اسماء (علم به حقایق هستی) را به او آموخت نمادی از این برتری در ظرفیت علمی و معرفتی انسان است. همچنین انسان به دلیل داشتن اختیار و توانایی رسیدن به کمال از طریق مجاهده با نفس و عبادت اختیاری می تواند به مقامی فراتر از فرشتگان دست یابد. اعطای مقام خلافت الهی («إِنِّی جاعِلٌ فِی الْأَرْضِ خَلیفَةً») نیز نشان دهنده منزلت ویژه انسان است. او به عنوان جانشین خدا در زمین امانت دار الهی و مسئول آبادانی زمین و اجرای عدالت است. علاوه بر کرامت ذاتی که همه انسان ها از آن برخوردارند کرامت اکتسابی نیز وجود دارد که انسان ها با ایمان تقوا و عمل صالح به آن دست می یابند : «إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاکُمْ» (حجرات ۱۳). هرچه انسان در مسیر بندگی و کمال پیش رود بر کرامت و ارزش او نزد خداوند افزوده می شود. البته در کنار این جنبه های مثبت و کرامت آمیز قرآن به برخی ویژگی های منفی بالقوه در انسان نیز اشاره می کند مانند ظلوم (بسیار ستمگر) جهول (بسیار نادان) هلوع (حریص و بی تاب) کفور (بسیار ناسپاس). این صفات نشان دهنده ظرفیت سقوط انسان در صورت غفلت از یاد خدا و پیروی از هوای نفس است و اهمیت تزکیه نفس را برجسته می سازد.

نکات کلیدی فصل ششم :

فصل هفتم : سعادت و کمال انسان

این فصل به مفهوم سعادت (خوشبختی) و کمال (رسیدن به نهایت درجه وجودی ممکن) انسان از دیدگاه اسلام می پردازد و عوامل رسیدن به آن یا بازماندن از آن (شقاوت) را بررسی می کند. سعادت در بینش اسلامی صرفاً برخورداری از لذت های مادی و دنیوی نیست بلکه حقیقتی عمیق تر و پایدارتر است که با قرب به خداوند و دستیابی به رضایت الهی گره خورده است. کمال نهایی انسان نیز همان رسیدن به بالاترین درجه قرب و فنای صفاتی در ذات الهی و تخلق به اخلاق الله است. این فصل ابتدا به تعریف سعادت و کمال از منظر متون دینی می پردازد و گونه های مختلف سعادت (دنیوی و اخروی فردی و اجتماعی مادی و معنوی) را بیان می کند اما تأکید اصلی بر سعادت حقیقی و ابدی در عالم آخرت است. سپس عوامل اصلی دستیابی به سعادت و کمال تشریح می شود. مهم ترین این عوامل عبارتند از :
۱. ایمان به خدا : شناخت صحیح و باور قلبی به مبدأ و معاد و اصول دین.
۲. عمل صالح : انجام واجبات ترک محرمات و پایبندی به احکام و اخلاق اسلامی در تمام شئون زندگی. این اعمال باید با نیت خالص و برای رضای خدا انجام شوند.
۳. تقوا : پرهیزکاری و خودنگهداری در برابر گناهان و پیروی از هوای نفس.
۴. تزکیه نفس : پاک سازی روح از رذایل اخلاقی و آراستن آن به فضائل.
۵. علم و معرفت : کسب دانش مفید به ویژه معرفت نسبت به خدا خود و جهان هستی.
۶. جهاد : تلاش و کوشش در راه خدا اعم از جهاد با نفس (جهاد اکبر) و جهاد با دشمنان (جهاد اصغر).
۷. صبر و استقامت : پایداری در برابر مشکلات مصائب و سختی های مسیر بندگی.
در مقابل عوامل شقاوت (بدبختی و دورماندن از کمال) نیز بررسی می شوند که عمدتاً نقطه مقابل عوامل سعادت هستند : کفر و شرک گناه و معصیت پیروی از هوای نفس غفلت از یاد خدا ظلم و دنیاپرستی. در پایان به بحث تقدیر سعادت و شقاوت اشاره می شود. آیا سعادت و شقاوت انسان از پیش تعیین شده و جبری است؟ پاسخ اسلام منفی است. اگرچه خداوند به واسطه علم ازلی خود از سرانجام افراد آگاه است اما این علم الهی علت سعادت یا شقاوت آن ها نیست بلکه سعادت و شقاوت نتیجه اعمال اختیاری خود انسان هاست. خداوند راه سعادت را از طریق عقل و وحی (پیامبران و کتب آسمانی) به انسان نشان داده و او را در انتخاب مسیر آزاد گذاشته است.

نکات کلیدی فصل هفتم :

فصل هشتم : رابطه انسان با خدا و خود

این فصل به یکی از اساسی ترین جنبه های وجودی انسان یعنی نحوه ارتباط او با خالق خویش (خدا) و همچنین ارتباط با خود می پردازد. این دو رابطه عمیقاً به هم پیوسته هستند و کیفیت یکی بر دیگری تأثیر مستقیم دارد. رابطه انسان با خدا دو جنبه اصلی دارد : رابطه تکوینی و رابطه تشریعی.
* رابطه تکوینی : این رابطه ذاتی و وجودی است و برخاسته از نسبت خالق و مخلوق است. انسان در اصل وجود بقا و تمام شئون حیاتی خود لحظه به لحظه نیازمند و وابسته به خداوند غنی بالذات است. خداوند آفریننده پروردگار (رب) مالک حقیقی و مدبر امور انسان است. این رابطه یک سویه و از طرف خدا به سوی انسان جاری است و انسان چه بخواهد و چه نخواهد تحت ربوبیت تکوینی خداوند قرار دارد. درک این رابطه احساس فقر ذاتی و نیاز به خدا را در انسان بیدار می کند.
* رابطه تشریعی : این رابطه بر اساس عقل اختیار و تکلیف شکل می گیرد. خداوند به واسطه عقل و ارسال پیامبران راه سعادت و شقاوت را به انسان نشان داده و او را به عبادت و اطاعت خود دعوت کرده است. انسان با اختیار خود می تواند این دعوت را بپذیرد و رابطه ای آگاهانه عاشقانه و عبادی با خدا برقرار کند یا آن را رد کند. جلوه های این رابطه تشریعی در مفاهیمی مانند ایمان محبت به خدا دعا توکل (واگذاری امور به خدا با اطمینان به تدبیر او) رضا (خشنودی به مقدرات الهی) و تسلیم (سر سپردن کامل به خواست خدا) آشکار می شود. هرچه این رابطه قوی تر باشد انسان به سعادت و کمال نزدیک تر می شود.
رابطه انسان با خود نیز از مباحث مهم این فصل است. خودشناسی مقدمه خداشناسی است («مَنْ عَرَفَ نَفْسَهُ فَقَدْ عَرَفَ رَبَّهُ»). انسان باید ابعاد وجودی خود (جسم و روح عقل و نفس فطرت و غرایز) استعدادها ضعف ها و نیازهای واقعی خود را بشناسد. این شناخت به او کمک می کند تا ارزش وجودی خود را درک کرده مسئولیت خود را در قبال خویشتن بپذیرد و برای رشد و تعالی خود تلاش کند. رابطه صحیح با خود شامل حفظ کرامت نفس تزکیه نفس از رذایل پرورش فضائل مراقبت از سلامت جسم و روح و استفاده بهینه از عمر و استعدادها در مسیر هدف خلقت است. کسی که خود را به درستی نشناسد و به ارزش های الهی و انسانی خود بی توجه باشد دچار از خود بیگانگی شده و مسیر سقوط را طی خواهد کرد.

نکات کلیدی فصل هشتم :

فصل نهم : رابطه انسان با جامعه و جهان هستی

فصل پایانی کتاب به بررسی ارتباط انسان با دیگران (جامعه) و محیط پیرامون خود (جهان هستی) از منظر اسلام می پردازد. اسلام دینی اجتماعی است و انسان را موجودی ذاتاً مدنی بالطبع می داند که کمال او تنها در تعامل سازنده با دیگران و ایفای نقش اجتماعی خود محقق می شود. رابطه انسان با جامعه ابعاد مختلفی دارد. یکی از مهم ترین اصول عدالت اجتماعی است. برقراری قسط و عدل در روابط اجتماعی اقتصادی و سیاسی از اهداف اصلی پیامبران الهی بوده است. احترام به حقوق دیگران رعایت انصاف مبارزه با ظلم و حمایت از مستضعفان از ارکان اصلی جامعه اسلامی است. اصل دیگر اخوت و برادری ایمانی است («إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ»). مؤمنان نسبت به یکدیگر مسئولیت دارند و باید در غم و شادی هم شریک باشند به یکدیگر کمک کنند عیوب هم را بپوشانند و امر به معروف و نهی از منکر نمایند. خدمت به خلق به ویژه نیازمندان یکی از برترین عبادت ها محسوب می شود. همچنین رعایت حقوق اقشار مختلف جامعه مانند والدین (احسان به والدین) همسر و فرزندان همسایگان خویشاوندان (صله رحم) یتیمان و سالخوردگان مورد تأکید فراوان قرار گرفته است. رابطه انسان با جهان هستی نیز در این فصل بررسی می شود. جهان آفرینش حکیمانه خداوند و آیات و نشانه های اوست. انسان باید با نگاه عبرت آموز به پدیده های جهان (آسمان زمین کوه ها دریاها گیاهان حیوانات) بنگرد و از طریق آن ها به عظمت و حکمت خالق پی ببرد (تفکر در آفاق). جهان هستی برای استفاده و بهره برداری انسان آفریده شده است («هُوَ الَّذی خَلَقَ لَکُمْ ما فِی الْأَرْضِ جَمیعاً») اما این بهره برداری باید مسئولانه و در چارچوب عدالت و پرهیز از اسراف و تخریب باشد. انسان به عنوان خلیفه الله وظیفه آبادانی زمین و حفظ محیط زیست را بر عهده دارد. نگاه اسلام به طبیعت نگاهی هدفمند و معنوی است و آن را بستری برای رشد و تعالی انسان و شناخت بیشتر خداوند می داند. در نهایت این فصل نشان می دهد که انسان کامل از دیدگاه اسلام فردی است که نه تنها رابطه خود را با خدا و خود اصلاح کرده بلکه در عرصه اجتماع و تعامل با طبیعت نیز به وظایف خود عمل می کند و حضوری سازنده و مسئولانه دارد.

نکات کلیدی فصل نهم :

خروج از نسخه موبایل