معرفی فیلم یک مکان ساکت: روز اول | تریلر، داستان و نقد کامل

معرفی فیلم یک مکان ساکت: روز اول (A Quiet Place: Day One)

فیلم یک مکان ساکت: روز اول (A Quiet Place: Day One) به عنوان پیش درآمدی بر فرانچایز محبوب یک مکان ساکت، ریشه های تهاجم موجودات حساس به صدا را به تصویر می کشد. این اثر با تمرکز بر درام انسانی در دل یک فاجعه آخرالزمانی و با نگاهی متفاوت به ژانر وحشت و بقا، به عمق ترس های بنیادین بشریت و ارزش سکوت نفوذ می کند.

پیش درآمدی که مورد انتظار بسیاری از علاقه مندان به سینمای وحشت و علمی-تخیلی بود، نه تنها چگونگی آغاز آشوب را روایت می کند، بلکه به بررسی ابعاد جدیدی از تجربه انسانی در مواجهه با نابودی می پردازد. این فیلم، دریچه ای نو به سوی درک دنیایی می گشاید که در آن کوچکترین صدا می تواند به قیمت جان تمام شود، و در عین حال، به کشف امید و ارتباطات ناگسستنی در دل تاریکی می پردازد. تحلیل دقیق این اثر سینمایی، مستلزم بررسی تمامی جوانب، از تولید و کارگردانی گرفته تا بازیگری و بازخورد منتقدان، است تا جایگاه آن در سینمای معاصر و در بستر فرنچایز یک مکان ساکت به درستی مشخص شود.

۱. نگاهی اجمالی به فیلم: اطلاعات ضروری

فیلم یک مکان ساکت: روز اول نه تنها به لحاظ داستانی، بلکه از جنبه های فنی و تولیدی نیز دارای اهمیت است. این اثر به عنوان سومین فیلم از سری یک مکان ساکت و پیش درآمدی برای دو قسمت قبلی، به ریشه های فاجعه ای می پردازد که در دو فیلم اصلی شاهد آن بودیم. در این بخش، به معرفی جزئیات کلیدی فیلم شامل شناسنامه، عوامل تولید و بازخورد اولیه آن می پردازیم.

۱.۱. شناسنامه فیلم

این فیلم به کارگردانی مایکل سارنوسکی، تلاشی برای گسترش جهان یک مکان ساکت است. اطلاعات شناسنامه ای فیلم به شرح زیر است:

  • عنوان اصلی: A Quiet Place: Day One
  • عنوان فارسی: یک مکان ساکت: روز اول
  • ژانر: وحشت، علمی-تخیلی، بقا، درام
  • کشور سازنده: ایالات متحده آمریکا
  • مدت زمان فیلم: ۹۹ دقیقه
  • رده سنی: (بر اساس طبقه بندی های جهانی، معمولاً PG-13 یا R به دلیل خشونت و تنش)

فیلم در بستر ژانرهای وحشت و علمی-تخیلی، روایتی عمیق از بقا و درام انسانی را به تصویر می کشد، که این ترکیب ژانری، یکی از نقاط محوری بحث و تحلیل فیلم است.

۱.۲. کارگردان و عوامل کلیدی

موفقیت هر اثر سینمایی تا حد زیادی به تیم سازنده آن بستگی دارد. در یک مکان ساکت: روز اول، حضور چهره های آشنا و استعدادهای نویدبخش، ترکیبی قدرتمند را ایجاد کرده است:

  • کارگردان: مایکل سارنوسکی (Michael Sarnoski). او پیش از این با فیلم مستقل و تحسین شده خوک (Pig) با بازی نیکلاس کیج، توانایی خود را در پرداخت درام های عمیق و شخصیت محور اثبات کرده بود. انتخاب سارنوسکی برای این پروژه، نشان دهنده تمایل سازندگان به تزریق رویکردی متفاوت و دراماتیک تر به فرنچایز بود.
  • نویسنده: مایکل سارنوسکی (بر اساس داستانی از جان کرازینسکی). سارنوسکی نه تنها کارگردانی، بلکه فیلمنامه را نیز بر پایه ایده ای از جان کرازینسکی (خالق و کارگردان دو فیلم اول) به رشته تحریر درآورده است. این همکاری، تضمین کننده حفظ روح اصلی فرنچایز در کنار دیدگاه جدید سارنوسکی بود.
  • تهیه کنندگان: مایکل بی (Michael Bay)، اندرو فرم (Andrew Form)، برد فولر (Brad Fuller)، و جان کرازینسکی (John Krasinski). حضور این تهیه کنندگان با تجربه، به ویژه کرازینسکی، نشان از ارتباط تنگاتنگ این پیش درآمد با ریشه های فرنچایز و تلاش برای حفظ استانداردهای بالای آن دارد.

تیم تولید با ترکیبی از خلاقیت های جدید و تجربه های پیشین، بستری مناسب برای خلق یک اثر ماندگار را فراهم آورده اند.

۱.۳. تاریخ اکران و بازخورد اولیه

اکران و بازخورد اولیه فیلم، همواره معیاری برای سنجش موفقیت آن است. یک مکان ساکت: روز اول نیز از این قاعده مستثنی نیست:

  • تاریخ اکران جهانی: فیلم برای اولین بار در تاریخ ۲۶ ژوئن ۲۰۲۴ در جشنواره فیلم ترایبکا (Tribeca Festival) به نمایش درآمد و سپس در تاریخ ۲۸ ژوئن ۲۰۲۴ به صورت گسترده در ایالات متحده اکران شد.
  • میزان فروش گیشه: این فیلم با بودجه ای حدود ۶۷ میلیون دلار، توانست در گیشه جهانی به فروشی بالغ بر ۲۶۱.۸ میلیون دلار دست یابد که نشان از موفقیت تجاری و استقبال مخاطبان دارد. این رقم، بازگشت سرمایه قابل توجهی را برای سازندگان به همراه داشت.
  • امتیازات اولیه:
    • Rotten Tomatoes: با ۸۶% امتیاز مثبت از منتقدان (بر اساس ۲۸۱ نقد)، میانگین امتیاز ۷.۱/۱۰ را کسب کرد. اجماع منتقدان بر این بود که فیلم، با محوریت انسانی قوی و بازی های درخشان، رویکردی تازه به ترس در سکوت یافته است.
    • Metacritic: امتیاز ۶۸ از ۱۰۰ را بر اساس ۵۳ نقد دریافت کرد که نشان دهنده نقدهای عموماً مطلوب است.
    • CinemaScore: مخاطبان سینماسکور به فیلم نمره B+ دادند که با نمره قسمت اول برابری می کند و نشان دهنده رضایت نسبی تماشاگران است.

بازخوردهای اولیه نشان می دهد که فیلم، گرچه ممکن است به اندازه قسمت های قبلی ترسناک نباشد، اما توانسته است با تکیه بر جنبه های دراماتیک و بازی های قدرتمند، تحسین منتقدان و مخاطبان را برانگیزد.

۲. داستان فیلم: چگونه سکوت آغاز شد؟

یک مکان ساکت: روز اول به گذشته بازمی گردد تا لحظات آغازین فاجعه ای را به تصویر بکشد که جهان را در سکوت فرو برد. این فیلم نه تنها به سوالات بی پاسخ از دو قسمت قبلی پاسخ می دهد، بلکه روایت جدیدی از بقا و امید را در بستر نیویورک آشفته ارائه می کند.

۲.۱. پیش درآمدی بر یک جهان پرخطر

روز اول جایگاه منحصر به فردی در فرنچایز یک مکان ساکت دارد. این فیلم نه دنباله است و نه صرفاً یک اسپین آف، بلکه پیش درآمدی است که به ماهیت و ریشه های آغاز حمله موجودات بیگانه به زمین می پردازد. در دو فیلم اصلی، مخاطب با جهانی مواجه بود که از قبل توسط این موجودات تسخیر شده بود و قوانین بقا در آن کاملاً نهادینه شده بود. اما روز اول ما را به لحظه صفر می برد؛ زمانی که هیچ کس از خطر آگاه نیست و آشوب مطلق بر شهر حاکم می شود.

معرفی موجودات بیگانه و ویژگی های حسی آن ها، به خصوص حساسیت فوق العاده شان به صدا، محور اصلی این جهان سازی است. در این پیش درآمد، برای اولین بار شاهد سقوط آن ها از آسمان و واکنش اولیه و بی دفاع بشریت هستیم. این موجودات نابینا، با پوسته ای زرهی و پنجه های مرگبار، هر صدایی را تعقیب می کنند و به منبع آن حمله ور می شوند. این ویژگی ها که در فیلم های اصلی به صورت ضمنی و از طریق تجربه شخصیت ها به ما معرفی شده بود، در روز اول به شکلی بی واسطه و خام تر به تصویر کشیده می شود، که حس وحشت و اضطراب را در سطحی متفاوت القا می کند.

۲.۲. خلاصه داستان کامل

داستان یک مکان ساکت: روز اول در شهر پر جنب و جوش نیویورک آغاز می شود. (اخطار: بخش بعدی شامل جزئیات داستانی و اسپویلر است.)

شخصیت اصلی فیلم،

سم (Sam) با بازی لوپیتا نیونگو، زنی است که با بیماری سرطان دست و پنجه نرم می کند و در یک آسایشگاه در حومه شهر نیویورک زندگی می کند. او تنها نیست و گربه اش،

فرودو (Frodo)، همراه همیشگی اوست. پرستاری به نام

روبن (Reuben) سم را ترغیب می کند تا به همراه گروهی به یک نمایش عروسکی در منهتن برود. در حین نمایش، اشیائی شبیه به شهاب سنگ از آسمان سقوط می کنند و لحظاتی بعد، موجودات بیگانه به جمعیت حاضر و عابران حمله می کنند. در این هرج و مرج، یک آمبولانس پر سر و صدا مورد هدف قرار می گیرد و انفجار ناشی از آن، سم را بیهوش می کند.

سم در تئاتر عروسکی به هوش می آید و خود را در کنار فرودو، روبن و سایر بازماندگان، از جمله

هنری (Henri) می یابد. هنری با اشاره به او می فهماند که باید ساکت بمانند. هلیکوپترهای نظامی آمریکا اعلام می کنند که غیرنظامیان باید ساکت و پنهان بمانند تا مقامات بتوانند آن ها را نجات دهند. سم شاهد بمباران پل های منهتن توسط جت های جنگنده است که برای جلوگیری از خروج موجودات از جزیره انجام می شود. یکی از بازماندگان دچار وحشت می شود و هنری به طور تصادفی او را در حین تلاش برای ساکت نگه داشتنش می کشد.

شب، شبکه برق قطع می شود و ژنراتور اضطراری ساختمان با صدای بلند فعال می گردد. روبن آن را خاموش می کند، اما مورد حمله یکی از موجودات قرار گرفته و کشته می شود. سم که پریشان شده، فرودو را برداشته و به سمت هارلم می رود. ارتش اعلام می کند که در حال آماده سازی برای تخلیه غیرنظامیان با قایق از اسکله ساوت استریت (South Street Seaport) است، زیرا موجودات قادر به شنا نیستند. گروه هایی از مردم به سمت نقطه تخلیه حرکت می کنند، اما سر و صدا موجودات را آگاه می کند و در ازدحام ناشی از آن، سم از فرودو جدا می شود.

در ادامه،

اریک (Eric)، یک دانشجوی حقوق انگلیسی، از یک ایستگاه متروی سیل زده فرار می کند و با فرودو روبرو می شود که او را به سمت سم هدایت می کند. سم به اریک می گوید که به سمت جنوب برای تخلیه برود، اما اریک که در شوک است، سم را تا آپارتمانش دنبال می کند. در آنجا، اریک متوجه می شود که سم قبلاً شعر می نوشته است. صبح روز بعد، سم به تنهایی به سمت هارلم می رود، اما اریک او را پیدا می کند و آن ها سفر خود را با هم ادامه می دهند. سم به طور تصادفی موجودات را آگاه می کند و آن ها به یک متروی سیل زده پناه می برند. این دو مجبور می شوند از آب های عمیق عبور کنند و موجودی خفته را بیدار کنند، اما موفق به فرار شده و در یک کلیسای ویران شده پناه می گیرند.

در حالی که سم استراحت می کند، اریک برای تهیه داروی او به یک داروخانه می رود. او در حین بازیابی فرودو از یک سایت ساختمانی، گروهی از موجودات را کشف می کند که توسط یک موجود بزرگ تر رهبری می شوند و از بقایای یک غلاف ارگانیک مانند تخم تغذیه می کنند. سم به اریک می گوید که در دوران کودکی، پدر مرحومش را تماشا می کرده که در یک کلوپ جاز در هارلم موسیقی می نواخته است. آن ها بعد از آن پیتزا از پتسی می گرفتند، چیزی که سم مصمم است قبل از مرگش دوباره انجام دهد. اریک با بردن سم به کلوپ و تهیه پیتزا از مغازه دیگر، آرزوی سم را برآورده می کند.

اریک و سم یک قایق پر از بازماندگان را در رودخانه می بینند که از منهتن فرار می کنند. در حالی که این دو به سمت آن می روند، موجودات در امتداد ساحل شروع به جمع شدن می کنند. سم ژاکت و فرودو را به اریک می دهد و سپس برای منحرف کردن موجودات با به صدا درآوردن آلارم های ماشین ها می دود. اگرچه موجودات تقریباً آن ها را می گیرند پس از اینکه اریک به طور تصادفی یک قوطی نوشابه را لگد می کند، او و فرودو با پریدن به آب و شنا کردن به سمت قایق فرار می کنند، که هنری نیز توانسته به آن برسد. اریک سپس یادداشتی از سم در ژاکتش پیدا می کند که به او می گوید از فرودو مراقبت کند و از او برای یادآوری زندگی تشکر می کند.

سم در حالی که در خیابانی متروکه قدم می زند، به آهنگ Feeling Good از نینا سیمون با هدفون خود گوش می دهد. او در حالی که مرگ خود را پذیرفته، هدفون هایش را از گوش درمی آورد و اجازه می دهد موسیقی پخش شود که باعث می شود یک موجود ناگهان پشت سر او ظاهر شود.

۲.۳. تم ها و مضامین اصلی داستان

فیلم یک مکان ساکت: روز اول فراتر از یک داستان وحشت آفرین، به مضامین عمیق تری می پردازد که در ادامه به آن ها اشاره می شود:

  • مواجهه با مرگ و میل به زندگی: سم، شخصیت اصلی، از قبل از حمله بیگانه با مرگ دست و پنجه نرم می کند. بیماری سرطان او، زمینه ای برای بررسی فلسفی میل به زندگی در شرایطی بحرانی تر فراهم می کند. این مضمون به خصوص در صحنه هایی که سم از گذشته اش و آرزوهای کوچکش مانند خوردن پیتزا سخن می گوید، برجسته می شود.
  • ارتباطات انسانی و تشکیل پیوندهای جدید در بحران: در دل هرج و مرج و ویرانی، نیاز به ارتباط و همبستگی انسانی بیش از پیش خود را نشان می دهد. رابطه سم و اریک، نمونه ای از این پیوندهای جدید است که در شرایط اضطراری شکل می گیرد و به منبعی از امید و قدرت برای شخصیت ها تبدیل می شود.
  • اهمیت سکوت در برابر آشوب و قدرت صدا: همانند سایر فیلم های فرنچایز، سکوت نقشی محوری دارد. اما در روز اول، این سکوت نه تنها برای بقا حیاتی است، بلکه می تواند ابزاری برای تأمل درونی و یافتن آرامش درونی باشد. از سوی دیگر، صدا، که مایه مرگ است، به نمادی از زندگی و آزادی از قید و بندها تبدیل می شود، به خصوص در پایان فیلم.
  • فداکاری و امید در تاریک ترین زمان ها: با وجود محیط بی رحم و آینده نامعلوم، شخصیت ها لحظاتی از فداکاری و امید را تجربه می کنند. فداکاری سم در پایان فیلم و تلاش اریک برای کمک به او، تجلی این مضامین است که نشان می دهد حتی در اوج ناامیدی، شعله ای از انسانیت و ایثار می تواند درخشان بماند.

این تم ها، عمق و لایه های روایی بیشتری به فیلم می بخشند و آن را از صرفاً یک فیلم ترسناک به اثری با ارزش های دراماتیک تبدیل می کنند.

۳. معرفی بازیگران و تحلیل شخصیت پردازی

یکی از برجسته ترین جنبه های فیلم یک مکان ساکت: روز اول، بازی های قدرتمند و شخصیت پردازی های عمیق آن است. حضور بازیگران بااستعداد، به ویژه لوپیتا نیونگو و جوزف کوئین، به این فیلم جان و روحی تازه بخشیده است.

۳.۱. لوپیتا نیونگو در نقش سم

سمیرا، معروف به سم، نقش محوری در روایت این پیش درآمد دارد. او زنی است که با بیماری سرطان دست و پنجه نرم می کند و در آستانه مرگ قرار دارد. این بیماری، به شخصیت سم لایه های پیچیده ای از بی تفاوتی نسبت به مرگ و در عین حال، میلی پنهان به تجربه زندگی می دهد. او در ابتدا فردی منزوی و گوشه گیر به نظر می رسد که دیگر از چیزی نمی ترسد، اما در طول داستان، با ورود اریک و گربه اش فرودو، دوباره طعم امید و ارتباط انسانی را می چشد.

لوپیتا نیونگو (Lupita Nyong’o) با بازی خیره کننده و کاریزمای فوق العاده اش، این شخصیت پیچیده را به بهترین شکل ممکن به تصویر کشیده است. توانایی او در انتقال احساسات عمیق بدون نیاز به دیالوگ های زیاد، به خصوص در ژانری که سکوت حرف اول را می زند، قابل تحسین است. نیونگو با حرکات ظریف صورت، نگاه های معنی دار و زبان بدن، توانسته است هم تنهایی و رنج سم را نشان دهد و هم حس امید و شور زندگی پنهان در او را به مخاطب منتقل کند. عملکرد او یکی از نقاط قوت اصلی فیلم محسوب می شود و نقشی حیاتی در موفقیت روایی آن ایفا کرده است.

۳.۲. جوزف کوئین در نقش اریک

اریک، یک دانشجوی حقوق بریتانیایی، شخصیتی است که به طور تصادفی وارد زندگی سم می شود. او نقطه مقابل سم است؛ جوانی که هنوز در شوک و ترس از اتفاقات رخ داده است و به دنبال یافتن راهی برای بقا. رابطه او با سم، پویایی جالبی به داستان می بخشد و شیمی بین این دو شخصیت، به تدریج شکل می گیرد و به یکی از ستون های عاطفی فیلم تبدیل می شود.

جوزف کوئین (Joseph Quinn)، که پیش از این در سریال چیزهای عجیب (Stranger Things) درخشیده بود، در این فیلم نیز عملکردی قابل قبول ارائه می دهد. او موفق می شود آسیب پذیری، شوک و در عین حال، عزم و اراده اریک را به خوبی نشان دهد. نقش او به عنوان همراه سم، نه تنها به پیشبرد داستان کمک می کند، بلکه با ایجاد کنتراست بین شخصیت خود و سم، عمق بیشتری به هر دو کاراکتر می بخشد. شیمی بین نیونگو و کوئین، بسیار قوی و باورپذیر است و باعث می شود مخاطب با سفر این دو همراه شود.

۳.۳. دیمون هانسو در نقش هنری

هنری، شخصیتی که پیش از این در فیلم یک مکان ساکت قسمت دوم (A Quiet Place Part II) با نام مرد جزیره (Man on the Island) حضور داشت، در این پیش درآمد نیز بازمی گردد. بازگشت او، ارتباطی مستقیم با داستان اصلی فرنچایز ایجاد می کند و نشان می دهد که چگونه برخی شخصیت ها توانسته اند از همان روز اول در برابر موجودات بیگانه مقاومت کنند و به پناهگاه هایی امن دست یابند.

دیمون هانسو (Djimon Hounsou) در نقش هنری، حضوری کوتاه اما تأثیرگذار دارد. او به عنوان یکی از بازماندگان باتجربه، نمادی از مقاومت و سرسختی انسان در برابر این تهدید بی سابقه است. این شخصیت به سم و اریک نشان می دهد که حتی در اوج ناامیدی، یافتن راهی برای بقا امکان پذیر است، و این به داستان حس امید می بخشد.

۳.۴. الکس ولف در نقش روبن و سایر شخصیت های فرعی

روبن، پرستار آسایشگاهی که سم در آن بستری است، یکی دیگر از شخصیت های فرعی اما مهم فیلم است. او در ابتدا نقش دوست و حامی سم را ایفا می کند و او را به شرکت در نمایش عروسکی ترغیب می کند که منجر به آغاز فاجعه می شود. نقش روبن در ایجاد زمینه دراماتیک برای شخصیت سم و نشان دادن ابتدای روند پذیرش ارتباطات انسانی توسط او، حائز اهمیت است.

الکس ولف (Alex Wolff)، که پیش تر در فیلم خوک با سارنوسکی همکاری کرده بود، در این نقش کوتاه اما تأثیرگذار ظاهر می شود. اگرچه حضور او در داستان به سرعت به پایان می رسد، اما تأثیر مرگ او بر سم، محرکه ای برای ادامه سفر و پذیرش ارتباط با اریک می شود.

یکی از شخصیت های محوری و غیرانسانی فیلم،

گربه فرودو است. این گربه، نه تنها به عنوان یک حیوان خانگی بلکه به عنوان نمادی از امید و ارتباط، نقشی پررنگ در داستان دارد. فرودو بارها به سم و اریک کمک می کند تا از مخمصه فرار کنند و حضور او، جنبه ای عاطفی و انسانی به داستان می بخشد. کارگردان، مایکل سارنوسکی، بر استفاده از گربه های واقعی به جای جلوه های ویژه کامپیوتری اصرار داشت که به باورپذیری و جذابیت این شخصیت کمک شایانی کرده است.

۴. از ایده تا اکران: جزئیات تولید و کارگردانی

فرایند تولید یک مکان ساکت: روز اول مسیری پر چالش را طی کرده است، از ایده های اولیه تا انتخاب کارگردان و تکنیک های خاص فیلمبرداری. درک این جزئیات به درک عمیق تر از محصول نهایی کمک می کند.

۴.۱. مراحل توسعه و تغییرات

ایده اولیه برای ساخت یک فیلم اسپین آف در دنیای یک مکان ساکت در نوامبر ۲۰۲۰ توسط پارامونت پیکچرز مطرح شد. جان کرازینسکی، خالق این فرنچایز، داستانی برای این پروژه در ذهن داشت و جف نیکولز (Jeff Nichols) برای نگارش و کارگردانی آن انتخاب شد. نیکولز در می ۲۰۲۱، فیلمنامه کامل خود را به استودیو ارائه کرد، اما در اکتبر همان سال، به دلیل تمرکز بر پروژه ای دیگر، از کارگردانی کناره گیری کرد.

این تغییر، فرصتی برای ورود

مایکل سارنوسکی در ژانویه ۲۰۲۲ فراهم آورد. کرازینسکی پس از تماشای فیلم مستقل و تحسین شده سارنوسکی، خوک (Pig)، متقاعد شد که او بهترین گزینه برای هدایت این پیش درآمد است. روز اول یک پروژه مشترک بین شرکت های پلاتینیوم دونز (Platinum Dunes) و ساندی نایت پروداکشنز (Sunday Night Productions) بود که مایکل بی، اندرو فرم، برد فولر و جان کرازینسکی به عنوان تهیه کنندگان در آن حضور داشتند. سارنوسکی برای الهام گیری از جلوه های بصری فیلم، از بچه های انسان (Children of Men – 2006) به کارگردانی آلفونسو کوارون نام برده است که نشان دهنده رویکرد هنری و واقع گرایانه او در فضاسازی است.

۴.۲. نگاه هنری و رویکرد سارنوسکی

مایکل سارنوسکی، کارگردانی که با خوک به شهرت رسید، رویکردی متفاوت نسبت به ژانر وحشت دارد. خوک در ظاهر یک داستان انتقام جویانه بود، اما در نهایت به یک درام انسانی عمیق و ستایش نامه ای برای آشپزی و ارتباطات تبدیل شد. این رویکرد در یک مکان ساکت: روز اول نیز مشهود است؛ جایی که او تلاش می کند از کلیشه های ژانر وحشت و بقا فاصله بگیرد و به جای ترس صرف، به درام انسانی و ابعاد عاطفی شخصیت ها بپردازد.

او با تمرکز بر شخصیت سم، زنی که از قبل با مرگ روبرو است، به دنبال واژگونی انتظارات مخاطبان از یک فیلم آخرالزمانی است. سکوت و صدا در این فیلم نه تنها ابزاری برای ایجاد تعلیق است، بلکه به عنصری کلیدی در فضاسازی و نمادپردازی تبدیل می شود. سارنوسکی به گونه ای از سکوت استفاده می کند که نه تنها فضا را ترسناک جلوه دهد، بلکه فرصتی برای بازتاب درونی و ارتباطات غیرکلامی بین شخصیت ها فراهم آورد. صحنه هایی مانند شعر خواندن زیر رعد و برق یا نمایش صامت در یک کافه متروک، نمونه هایی از این رویکرد هنری اوست که در آن، سکوت به بستری برای بیان عواطف عمیق تبدیل می شود.

مایکل سارنوسکی با یک مکان ساکت: روز اول، همان رویکردی را پی گرفته است که می شد در فیلم نخست اش یعنی خوک تشخیص داد. هردو اثر، قرار است با انتظارات تماشاگر از ژانرها و الگوهایی آشنا، بازی کنند. این کلیشه زدایی، مطابق سلیقه ی فیلمساز از سرگرمی و جذابیت های نمایشی کم می کند تا به حال و هوایی محزون و نوعی از نگاه همدلانه ی انسانی برسد.

۴.۳. چالش های فیلمبرداری و جلوه های ویژه

فیلمبرداری یک مکان ساکت: روز اول از ۶ فوریه تا ۱۱ آوریل ۲۰۲۳ در لندن، انگلستان انجام شد، در حالی که داستان فیلم در شهر نیویورک می گذرد. این موضوع خود یکی از چالش های اصلی تولید بود؛ بازسازی خیابان های شلوغ و نمادین نیویورک در استودیوهای لندن. سیمون بولز به عنوان طراح تولید و پت اسکولا، فیلمبردار خوک، وظیفه فیلمبرداری را بر عهده داشتند.

برای بازسازی چهار بلوک از نیویورک، از جمله بخش هایی از محله چینی ها (Mott Street)، هارلم، و لوئر ایست ساید، از بک لات استودیوهای برادران وارنر در لیوزدن (Leavesden) استفاده شد. بولز با طراحی مدل های سه بعدی از صحنه ها در نرم افزار SketchUp، به سارنوسکی و اسکولا اجازه داد تا زوایا و نماهای مختلف را از پیش آزمایش کنند. ایستگاه لندن چارینگ کراس (London Charing Cross) نیز برای فیلمبرداری سکانس های مترو مورد استفاده قرار گرفت. در مرحله پس از تولید، الکسیس گراپساس، که پیشتر با سارنوسکی در خوک کار کرده بود، موسیقی فیلم را ساخت و شرکت اینداستریال لایت اند مجیک (Industrial Light & Magic) جلوه های ویژه بصری را تکمیل کرد.

یکی از نکات قابل توجه در تولید، اصرار سارنوسکی بر استفاده از گربه واقعی به نام

فرودو بود، در حالی که مدیران پارامونت در ابتدا خواهان استفاده از گربه کامپیوتری بودند. فرودو توسط دو گربه به نام های نیکو و شنیتزل ایفا شد و کارگردان تصمیم گرفت صحنه هایی که نیاز به واکنش های غیرقابل آموزش گربه داشتند (مانند سیخ شدن موها یا غرش)، حذف شوند تا از اذیت کردن حیوانات یا استفاده از CGI جلوگیری شود. این تصمیم، به اصالت و باورپذیری نقش فرودو در فیلم کمک شایانی کرد.

۵. نقد و تحلیل عمیق: سکوت پرحرف روز اول

فیلم یک مکان ساکت: روز اول با توجه به جایگاهش در فرنچایز و رویکرد متفاوت کارگردان، از جنبه های مختلفی مورد نقد و تحلیل قرار گرفته است. بررسی این نقدها به درک دقیق تر نقاط قوت و ضعف فیلم کمک می کند.

۵.۱. جمع بندی امتیازات و نقدهای جهانی

فیلم یک مکان ساکت: روز اول پس از اکران، با واکنش های مثبت منتقدان و مخاطبان مواجه شد:

  • نظر منتقدان در Rotten Tomatoes و Metacritic:
    • در Rotten Tomatoes، ۸۶% از ۲۸۱ نقد مثبت بودند و میانگین امتیاز ۷.۱/۱۰ را به خود اختصاص داد. اجماع منتقدان بر این بود که فیلم با تکیه بر جنبه های انسانی و بازی های قوی، رویکردی تازه به ترس در سکوت ارائه می دهد.
    • در Metacritic، بر اساس ۵۳ نقد، امتیاز ۶۸ از ۱۰۰ را کسب کرد که نشان دهنده نقدهای عموماً مطلوب است.
  • واکنش مخاطبان در CinemaScore و PostTrak:
    • تماشاگران CinemaScore به فیلم نمره B+ دادند که همانند قسمت اول فرنچایز است.
    • مخاطبان PostTrak نیز امتیاز کلی ۷۹% مثبت را ارائه کردند که ۵۹% آن ها قطعاً فیلم را توصیه کرده اند.
  • جوایز و نامزدی های فیلم:
    • نامزد جایزه بهترین اجرا در فیلم ترسناک یا مهیج برای لوپیتا نیونگو در Astra Film Awards.
    • نامزد جایزه بهترین صدا در Astra Creative Arts Awards.
    • برنده جایزه بهترین فیلم ترسناک در Astra Midseason Movie Awards.
    • برنده جایزه بهترین اجرای حیوان برای گربه فرودو در Las Vegas Film Critics Society.

این آمار نشان دهنده رضایت کلی از فیلم، به خصوص از بازی ها و جنبه های دراماتیک آن است، اگرچه برخی منتقدان آن را کمتر ترسناک از پیشینیانش دانسته اند.

۵.۲. نقاط قوت برجسته فیلم

یک مکان ساکت: روز اول دارای چندین نقطه قوت قابل توجه است که آن را از یک پیش درآمد صرف فراتر می برد:

  • عملکرد خیره کننده لوپیتا نیونگو و جوزف کوئین: بازی لوپیتا نیونگو در نقش سم، به عنوان یکی از قوی ترین عملکردهای سال شناخته شده است. او با عمق بخشیدن به شخصیت سم و نمایش پیچیدگی های احساسی او، بار دراماتیک فیلم را به دوش می کشد. جوزف کوئین نیز در نقش اریک، به خوبی در کنار نیونگو قرار گرفته و شیمی بین این دو، یکی از جذاب ترین جنبه های فیلم است.
  • لحظات دراماتیک و احساسی قوی و تأثیرگذار: سارنوسکی، با الهام از رویکرد خود در خوک، بر درام انسانی تمرکز کرده است. صحنه هایی مانند شعر خواندن سم و اریک زیر رعد و برق یا نمایش صامت آن ها در کافه ای متروک، عمیقاً احساسی و تأثیرگذار هستند. این لحظات، تفاوت عمده این فیلم را با قسمت های قبلی یک مکان ساکت نشان می دهند.
  • طراحی صدای بی نظیر و فضاسازی اتمسفریک: همانند سایر فیلم های فرنچایز، طراحی صدا نقشی حیاتی در ایجاد تعلیق و وحشت دارد. در این فیلم نیز، استفاده هوشمندانه از سکوت و انفجارهای ناگهانی صدا، فضایی پرتنش و اتمسفریک ایجاد می کند که مخاطب را درگیر می کند.
  • نگاه متفاوت و انسانی کارگردان به آخرالزمان: سارنوسکی به جای تمرکز بر وحشت صرف، به ابعاد روانشناختی و فلسفی بقا در یک فاجعه آخرالزمانی می پردازد. او داستان را از دیدگاه شخصیتی روایت می کند که از قبل با مرگ روبرو بوده، و این به فیلم عمق و معنای بیشتری می بخشد.

۵.۳. نقاط ضعف و انتقادات کلیدی

با وجود نقاط قوت، یک مکان ساکت: روز اول خالی از ایراد نیست و برخی انتقادات به آن وارد شده است:

  • بلاتکلیفی ژانری و عدم انسجام کافی بین عناصر وحشت، علمی-تخیلی و درام: منتقدان فارسی زبان به این نکته اشاره کرده اند که فیلم در تلاش برای متعادل کردن عناصر وحشت، علمی-تخیلی و درام، گاهی دچار بلاتکلیفی می شود. رویکرد سارنوسکی به درام انسانی، با الزامات یک فرنچایز وحشت پول ساز هالیوودی، گاهی در تضاد قرار می گیرد. این عدم انسجام، می تواند تجربه تماشاگر را از یکپارچگی خارج کند.
  • ضعف در پرداخت جزئیات حمله بیگانگان و پس زمینه آن ها: با وجود اینکه فیلم قرار است روز اول حمله را نشان دهد، بسیاری از جزئیات مربوط به منشأ و نحوه حمله موجودات بیگانه، مبهم باقی می ماند. این موضوع باعث می شود که فیلم نتواند به خوبی به سوالات اساسی درباره این موجودات پاسخ دهد و از عمق داستانی آن کاسته می شود.
  • وجود صحنه های رفع تکلیف و عدم عمق در برخی سکانس های اکشن و وحشت: برخی منتقدان معتقدند که سکانس های وحشت و اکشن در فیلم، با رویکردی شبیه به رفع تکلیف ساخته شده اند. به این معنا که کارگردان برای راضی نگه داشتن استودیو و طرفداران ژانر، این صحنه ها را بدون عمق کافی و تنها برای حضور در فیلم گنجانده است، در حالی که تمرکز اصلی او بر درام و شخصیت پردازی بوده است.
  • ایرادات ریتمیک یا برخی خرده داستان های کم اثر: به عنوان مثال، رابطه اولیه سم با روبن، پرستار آسایشگاه، اگرچه مقدمه ای برای شخصیت سم است، اما با توجه به اینکه به سرعت به پایان می رسد و رابطه سم با اریک را تکراری جلوه می دهد، می تواند به عنوان یک ضعف در ساختار روایی تلقی شود. همچنین، برخی سکانس ها ممکن است از نظر ریتمیک کند به نظر برسند.

نقشِ روز اول به عنوان پیش درآمدی برای نخستین فیلم یک مکان ساکت، مجموعه ای از صحنه هایی نه چندان تماشایی را به رویکردِ مطلوب فیلمساز، الصاق می کند و با برهم زدن نظم درونیِ فیلم، از ساخته ی تازه ی سارنوسکی، تجربه ای ناموفق می سازد.

۵.۴. مقایسه با فیلم های قبلی یک مکان ساکت

مقایسه یک مکان ساکت: روز اول با دو فیلم قبلی فرنچایز، به درک بهتر رویکرد متفاوت این پیش درآمد کمک می کند:

ویژگی فیلم های اصلی (یک مکان ساکت ۱ و ۲) یک مکان ساکت: روز اول
تمرکز اصلی وحشت بقا در جهانی تسخیرشده، خانواده محوری درام انسانی و روانشناختی در آغاز فاجعه، شخصیت محوری
اتمسفر تنش مداوم، وحشت ناگهانی، سکوت مطلق برای بقا تنش شهری و هرج و مرج اولیه، درام و لحظات تأمل برانگیز
نقش صدا عنصر مرگ آفرین، منبع اصلی ترس و تعلیق عنصر مرگ آفرین، اما گاهی نماد آزادی و زندگی
قهرمانان خانواده ای متحد که برای بقا تلاش می کنند افراد تنها و از هم گسیخته که پیوندهای جدیدی می یابند
ژانر وحشت، بقا بیشتر علمی-تخیلی (تهاجم بیگانگان) با رگه های درام و وحشت
میزان ترس بسیار ترسناک و مملو از جامپ اسکر تنش آفرین اما کمتر ترسناک و بیشتر دراماتیک

در حالی که فیلم های اصلی بر بقای یک خانواده در یک محیط روستایی و از پیش تسخیر شده تمرکز داشتند، روز اول به شهری شلوغ مانند نیویورک می رود و لحظات آغازین حمله را از دیدگاه افراد غریبه ای روایت می کند که تازه با قوانین جدید جهان آشنا می شوند. سارنوسکی با اولویت دادن به درام انسانی و شخصیت پردازی، از حجم عناصر وحشت زا و جامپ اسکرهای موجود در دو فیلم قبلی می کاهد و به جای آن، به تأملات فلسفی تر درباره زندگی و مرگ می پردازد. این تفاوت رویکرد، در حالی که ممکن است برای برخی طرفداران وحشت صرف ناامیدکننده باشد، اما برای کسانی که به دنبال عمق داستانی و درام هستند، جذابیت های خاص خود را دارد و نشان می دهد که این فرنچایز، قابلیت گسترش به ابعاد مختلف را داراست.

۶. سخن پایانی: آیا یک مکان ساکت: روز اول ارزش تماشا دارد؟

فیلم یک مکان ساکت: روز اول به عنوان پیش درآمدی بر یکی از موفق ترین فرنچایزهای وحشت اخیر، با چالش های بسیاری روبرو بود. این فیلم، به جای تکرار فرمول موفق قسمت های قبلی، رویکردی متفاوت و جاه طلبانه را در پیش گرفت؛ رویکردی که بیشتر بر درام انسانی و تحلیل روان شناختی شخصیت ها در دل یک فاجعه آخرالزمانی تمرکز دارد تا صرفاً وحشت و تعلیق.

فیلم از جنبه های مختلفی موفق ظاهر شده است. بازی های خیره کننده لوپیتا نیونگو و جوزف کوئین، ستون فقرات عاطفی فیلم را تشکیل می دهند و به آن عمق و باورپذیری می بخشند. لحظات دراماتیک و احساسی، به ویژه آن هایی که به کشف امید و ارتباطات انسانی در شرایط بحرانی می پردازند، بسیار تأثیرگذارند و رویکرد هنری مایکل سارنوسکی در کارگردانی، توانسته است نگاهی تازه به ژانر بقا و تهاجم بیگانگان ارائه دهد. طراحی صدای بی نظیر و فضاسازی اتمسفریک نیز، همچنان یکی از امضاهای این فرنچایز باقی مانده است.

با این حال، فیلم خالی از نقاط ضعف نیست. برخی منتقدان به بلاتکلیفی ژانری و عدم انسجام کافی بین عناصر وحشت و درام اشاره کرده اند. سکانس های وحشت آفرین، گاهی اوقات به نظر می رسد که تنها برای رفع تکلیف گنجانده شده اند و به عمق کافی دست نمی یابند. همچنین، عدم پرداختن به جزئیات بیشتر درباره پس زمینه حمله بیگانگان و ایرادات ریتمیک جزئی، می تواند برای برخی مخاطبان ناامیدکننده باشد.

جای تعجبی هم ندارد که ساخته ی تازه ی چنین فیلمسازی، روایت گر تلاش شاعری بیمار برای دست یابی به یک برش پیتزا در میانه ی آخرالزمان باشد! الگوی ژانریِ منتخب سارنوسکی، بارِ دیگر، ظرفی می سازد برای روایت ماجرایی جمع و جور و کوچک با ظرافت های انسانی.

یک مکان ساکت: روز اول فیلمی است که برای کسانی که به دنبال یک تجربه وحشت صرف هستند، ممکن است انتظاراتشان را برآورده نکند. اما اگر به درام های انسانی عمیق، تحلیل روان شناختی شخصیت ها و نگاهی متفاوت به ژانرهای علمی-تخیلی و بقا علاقه مند هستید، این فیلم ارزش تماشا را دارد. این اثر نه تنها به ریشه های فاجعه یک مکان ساکت می پردازد، بلکه با رویکرد منحصر به فرد خود، چشم انداز آینده این فرنچایز را نیز گسترش می دهد و نشان می دهد که می توان در دل یک ایده ترسناک، به دنبال داستان های عمیق تر و انسانی تر بود.

موفقیت تجاری فیلم، جایگاه سارنوسکی را در صنعت سینما تثبیت کرده و این امید را افزایش می دهد که او در پروژه های آتی خود، بتواند با آزادی عمل بیشتری به پیگیری علایق هنری خود بپردازد و مرزهای ژانرهای سینمایی را بیش از پیش جابجا کند.